سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آیت الله محمود امجد: با ارتحال آیت الله العظمی بهجت معنویت مرد ! 
 

آیت الله محمود امجد:

 

با ارتحال آیت الله العظمی بهجت  معنویت مرد !

 

من وقتی پای درس ایشان نشستم به اجتهاد برخی شک کردم

 

آیت الله العظمی بهجت به ملکوت اعلی پیوست

حضرت آیت الله محمود امجد  ضمن تأثر شدید از ارتحال ملکوتی ولی خدا حضرت آیت الله العظمی بهجت ، این ضایعه را به حضرت بقیه الله _ ارواحنا و ارواح العالمین لترابه مقدمه الفداء_و همه شیفتگان اهل الله تسلیت گفتند.

 آیت‌الله‌امجد با بیان اینکه درس خارج آیت‌الله بهجت برای مجتهدین قابل استفاده بود افزود:ایشان از مفاخر دوران و زمانه  بودند  و کل حوزه سامرا، نجف و قم در آقای بهجت خلاصه شده بود .

 وی افزود:  ایشان بقیةالسلف بودند و دارای علم تمام علمای سلفی که ما اسمشان را شنیده‌ایم و آ‌نها را در فقه و اصول و عرفان و... عظیم می‌دانیم، بودند.

 این استاد اخلاق و عرفان با بیان اینکه  در کره زمین و در عالم هستی، بعد از امام زمان(عج) مانند آقای بهجت، علماً و عملاً سراغ نداشت گفت: حدود پنجاه سال پیش من در زمان طلبگی ایشان را نمی‌شناختم و صرفاً وصفشان را شنیده بودم یک‌بار در راه‌پله حوزه، فردی را در حال پایین آمدن از پله‌ها دیدم و از معنویت و نورانیت‌اش، ایشان را شناختم. آقای بهاءالدینی راجع‌به ایشان فرموده بودند که «آقای بهجت، ثروتمندترین شخص کره زمین به لحاظ معنوی هستند».

 ایشان با بیان این جمله که با ارتحال آیت الله العظمی بهجت معنویت مرد افزود: مرجعیت باید همراه با معنویت باشد وگرنه خیلی خطرناک است.

 وی اضافه نمود: برای امثال آقای بهجت اینها مرگ نیست بلکه برای آنها انتقال است انتقال از زندان تنگ طبیعت به عالم ملکوت و رسیدن به قرب حق .

 آیت الله امجد  با بیان اینکه ایشان در یک اوج اعلا در علم و معنوّیت قرار داشتند اظهار داشت : آقاى بهجت در علم و معنوّیت نظیر نداشت  و در عالم اسلام بی نظیر بود  و به تعبیر دیگر ایشان فرشته روى زمین بودند و در مورد درس خارج ایشان هم باید گفت که درس خارج ایشان حتی برای مجتهدین نیز قابل استفاده بود . مجتهدین باید پای درس ایشان روش اجتهاد بیاموزند. من وقتی پای درس ایشان نشستم به اجتهاد برخی شک کردم.

 وی با اشاره به اینکه فردی همچون حضرت آیت الله بهاء الدینى(قدس سره)  که خودش از ناحیه حضرت بقیة الله  در امور اجازه داشت می فرمودند: به آقاى بهجت گفتم : « شما براى حوزه خوب هستى بیایید بروز کنید » ، و آقای بهاء الدینی دوست داشتند که ایشان در حوزه ظهور و بروز نمایند.


نوشته شده توسط جانشین دسته در شنبه 88/3/2 و ساعت 11:34 عصر
نظرات دیگران()
یک عکس قشنگ 
فتوبلاگ شنگولی
نوشته شده توسط جانشین دسته در شنبه 88/3/2 و ساعت 11:32 عصر
نظرات دیگران()
رحلت این بزرگ مرد عارف را ، که به حق لقب آیت الله ( نشانه خدا در 

image.aspx?u=2009-2\1334905\BEHJAT.jpg&783254.5587616594


کاش میشد خانه ام روشن کنی

وین زمستان دلم، گلشن کنی

کاش رفتن معنی پاییز داشت

تا بهار دیگری بر تن کنی

کاش اندی بذر دل میکاشتی

پیش از آنکه نکهت رفتن کنی

قدر نور از نور میباید شنید

از نگاهت ، گر نظر با من کنی

بلبل از وجد گل روی تو سوخت

پیش از آنکه همت گفتن کنی

در کنار یک غروب ، دریا سرود

باید اینک موج غم ، شیون کنی....


نوشته شده توسط جانشین دسته در شنبه 88/3/2 و ساعت 11:31 عصر
نظرات دیگران()
یک دقیقه با امام زمان 

چندگاهیست وقتی می گویم: «اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن»با آمدن نام دلربایت دلم نمی لرزد.
چندگاهیست وقتی می گویم: «صلواتک علیه و علی آبائه»به یاد مصیبتهای اهل بیتت اشک ماتم نمی ریزم.
چندگاهیست وقتی می گویم: «فی هذه الساعة»دگر به این نمی اندیشم که در این ساعت کجا منزل گرفته ای.
چندگاهیست وقتی می گویم: «و فی کل الساعة»دلم نمی سوزد که همه ساعاتم از آن تو نیست.
چندگاهیست وقتی می گویم: «ولیا و حافظا»احساس نمی کنم که سرپرستم، امامم کنار من ایستاده و قطره های اشکم را به نظاره نشسته است.
چندگاهیست وقتی می گویم: «و قائدا و ناصرا»به یاد پیروزی لشکرت، در میان گریه لبخند بر لبم نقش نمی زند.
چندگاهیست وقتی می گویم: «و دلیلا و عینا»یقین ندارم که تو راهنما و نگهبان منی.
چندگاهیست وقتی می گویم: «حتی تسکنه أرضک طوعا»یقین ندارم که روز حکومت تو بر زمین، من هم شاهد مدینه فاضله ات باشم.
چندگاهیست وقتی می گویم: «و تمتعه فیها طویلا»به حال آنانی که در زمان دراز حکومت شیرین تو طعم عدالت را می چشند غبطه نمی خورم.
اما چندگاهیست دعای فرج را چند بار می خوانم

 تا هم با آمدن نامت دلم بلرزد

، هم اشکم بریزد

، هم در جست و جویت باشم،

 هم سرپرستم باشی،

هم به حال مردمان عصر ظهور غبطه بخورم و

 هم احساس کنم خدا در نزدیکی من است


نوشته شده توسط جانشین دسته در شنبه 88/2/26 و ساعت 3:8 عصر
نظرات دیگران()
دزد کفشهای پیامبر 
روزی سلطان اُلجایْتو مغولی مشهور به شاه خدابنده از روی غضب زن خود را سه طلاقه کرد و بعد پشیمان شد و تمام علمای مذاهب اربعه (اهل تسنن) را جمع کرد و در حکم شرعی طلاق فتوائی موافق خود خواست، اما آنها متفقاً به وقوع سه طلاق و عدم امکان رجوع زوجیت بدون محلل حکم کردند. یکی از وزرا گفت در شهر حله عالمی است که این طلاق را باطل می‌داند.




* ماجرای علامه حلی و سه طلاقه کردن اُلجایْتو


روزی سلطان اُلجایْتو مغولی مشهور به شاه خدابنده از روی غضب زن خود را سه طلاقه کرد و بعد پشیمان شد و تمام علمای مذاهب اربعه (اهل تسنن) را جمع کرد و در حکم شرعی طلاق فتوائی موافق خود خواست، اما آنها متفقاً به وقوع سه طلاق و عدم امکان رجوع زوجیت بدون محلل حکم کردند. یکی از وزرا گفت در شهر حله عالمی است که این طلاق را باطل می‌داند. پس نامه‌ای به علامه نوشته و کسی را به احضار وی فرستاد. علمای حاضر در مجلس شاه گفتند که سزاوار نباشد برای احضار مردی رافضی خفیف العقل باطل مذهب کسی از بستگان شاه روانه شود. اما محمد خدابنده گفت تا حاضر شود و ببینم چه خواهد شد. پس شاه مجلسی از علمای اربعه تشکیل داد و علامه در موقع ورود بدان انجمن کفش‌ها را در بغل کرده و بعد از سلام نزد سلطان که خالی بود نشست.

حاضرین از این امر ناراحت شده به وی گفتند چرا برای سلطان سجده نکردی و ترک ادب نمودی؟ گفت که حضرت رسول اللّه (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) سلطان السلاطین بود و باز هم مردم سلامش می‌دادند، و در آیه شریفه هم هست «فَاِذَا دَخَلتُم بُیوتاً فسلموا علی انفسکم تحیة من عند اللّه مبارکة»، و علاوه در میان ما و شما خلافی نیست در اینکه سجده مخصوص ذات اقدس الهی بوده، و بجز برای خدای تعالی سجده کردن روا نباشد.

گفتند چرا نزد سلطان نشسته و حریم نگذاشتی؟ جواب داد چون غیر از آنجا جای خالی دیگر نبود، و حدیث نبوی است که در حین ورود مجلس هر جا که خالی شد بنشین .

سپس گفتند مگر نعلین چه ارزشی داشت که آن را به مجلس سلطان آوردی و این کار زشت مناسب هیچ عاقلی نمی‌باشد. گفت ترسیدم که حنفی‌ها کفش مرا بدزدند، چنانچه رئیس ایشان کفش حضرت رسول اللّه (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) را دزدید.

حنفی‌ها بانگ برآوردند که ابوحنیفه در زمان آن حضرت وجود نداشته و مدتها پس از وفات آن حضرت تولد یافته.

علامه گفت فراموشم شد، گویا دزد کفش آن حضرت، مالک بوده. پس مالکی مذهبها به همان روش جواب دادند و علامه گفت شاید دزد کفش آن حضرت احمدبن حنبل بوده. و حنبلیها نیز بهمان طریق جواب دادند.

سپس علامه رو به سلطان کرده و گفت حالا معلوم گردید که هیچ یک از روسای مذاهب اربعه در عهد حضرت رسالت (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) و در زمان اصحاب وجود نداشته و اقوال و آراء ایشان فقط رای و نظر و اجتهاد خودشان است. اما فرقه شیعه تابع حضرت امیرالمومنین علیه‌السلام می‌باشند که وصی و برادر آن حضرت بود. و بعد به اصل مطلب که همان قضیه طلاق زن سلطان بود پرداخت و پرسید آیا این طلاق با حضور عدلین وقوع یافته؟ سلطان گفت در تنهایی بود. علاّمه گفت پس این طلاق باطل است و همان زن هنوز در زوجیت سلطان باقی است .

پس از آن مناظرات زیادی راجع به امور دینی بین علامه حلی و سایر علمای حاضر در مجلس درگرفت که در همه آنها علم و درایت علامه آشکار گشت و سلطان خدابنده بعد از این جریانات مذهب تشیع را قبول کرد و به اطراف بلاد فرمان داد که به نام دوازده امام خطبه خوانده و سکه زدند و اسامی مقدسه ایشان را در اطراف مساجد و مشاهد ثبت نمایند. علامه نیز کتاب «الفَین» و کتاب «منهاج الکرامة» را به نام آن پادشاه نگاشت و در نزد شاه تقرب زیاد یافت و بر قاضی بیضاوی و قاضی ایجی و محمدبن محمود آملی صاحب نفایس الفنون و دیگر مقربین دربار تفوّق جست، به حدی که شاه در سفر و حضر راضی به مفارقت وی نمی‌شد و امر کرد که برای علامه و طلابی که در درس وی حاضر می‌شدند مدرسه‌ای سیار که دارای حجره‌های کرباسی بوده ترتیب دادند و همواره با اردوی شاهی نقل و در هر منزل نصب شده و مجلس تدریس منعقد می‌شد. درآخر بعضی از کتب علامه نیز قید شده که «از تالیف آن در شهر کرمانشاه در مدرسه سیاره فراغت یافته». و از برخی تواریخ عامه نیز نقل است که از وقایع سال 707هـ . ق. اظهار و اعلان تشیع شاه خدابنده است که به اضلال ابن مطهر شعار تشیع را اعلان و انتشار داده است .


نوشته شده توسط جانشین دسته در جمعه 88/2/25 و ساعت 1:44 عصر
نظرات دیگران()
محاسبه ثواب صلوات 

 

رسول خدا (ص) فرمودند : در معراج ، ملکی را دیدم که هزار هزار دست دارد ( یعنی یک میلیون ) و هر دستی هزار هزار انگشت دارد و هر انگشتی هزار هزار بند دارد . آن ملک گفت : من حساب دانه های قطرات باران را می دانم که چند تا در صحرا و چند دانه در دریا می بارد. تعداد قطرات باران را از ابتدای خلقت تا حال را می دانم ، ولی حسابی است که من از محاسبه آن عاجزم . رسول خدا (ص) فرمودند: چیست؟ عرض کرد: هرگاه جماعتی از امت تو با هم باشند و با هم بر تو صلوات بفرستند ، من از محاسبه ثواب صلوات عاجزم

منبع : آثار و برکات صلوات – ص 30

نوشتن صلوات

رسول خدا (ص) فرموند: هر کس در کتابی یا نوشته ای بر من صلوات بنویسد ، تا زمانی که نام من در کتاب هست فرشتگان پیوسته برای او از درگاه حق طلب آمرزش می کنند

منبع : داستانهای صلوات – ص8 – سفینه البحار – ج 2 – ص 50

صلوات جهت حاجت

حضرت محمد (ص) فرمودند : صلوات فرستادن شما بر من باعث روا شدن حاجت های شماست و خدا را از شما راضی می گرداند و اعمال شما را پاک و پاکیزه می کند.

منبع : داستانهای صلوات – ص 10 – جمال الاسبوع – ص 242

 

آمرزش گناهان با صلوات

حضرت محمد (ص) فرمودند : هر کس هر روز از روی شوق و محبت به من سه مرتبه صلوات بفرستد ، بر خدا لازم می شود که گناهان او را بیامرزد ، در همان روز یا همان شب

منبع : بحار الانوار- ج 94 – ص 69 – داستان های صوات – ص 12

میزان صلوات در قیامت

حضرت محمد (ص) فرمودند : روز قیامت ، من پیش میزان اعمال هستم ، یعنی که هر کس کفه سیئاتش (گناهانش) سنگین تر از کفه حسناتش (ثواب هایش) باشد ، من صلوات هایی را که برایم فرستاده می آورم و در کفه حسناتش می گذارم تا آن که کفه حسناتش سنگین تر گردد.

منبع : ثواب الاعمال و عقاب الاعمال باب ثواب الصلاه النبی ، داستان های صلوات – ص 13

 

دیدن بهشت با صلوات

حضرت محمد (ص) فرمودند : هر کس هر روز هزار صلوات بر من بفرستد از دنیا نخواهد رفت تا جای خود را در بهشت ببیند

منبع : فضیلت صلوات- ص 14 ، داستان های صلوات ص14

 

شرکت ملائکه ها در مجالس صلوات

حضرت محمد (ص) فرمودند : کاروانی از فرشتگان به امر پروردگار در جهان حرکت می کنند و هنگامی که به جلسه ذکر و صلوات می رسند ، به یکدیگر می گویند : فرود آییم . زمانی که پیاده می شوند ، اهل جلسه را هنگام دعا با ذکر آمین ، یاری کرده و نیز اهل جلسه را هنگام صلوات کمک و همراهی می کنند و در پایان به یکدیگر می گویند : خوشا به حال افراد این جلسه که خدا آنان را آمرزید

منبع : آثار و برکات صلوات ص 37

خشنودی پیامبر (ص) از صلوات های زیاد

شخصی بسیار زاهد و عابد که گوشه گیر بود و در مجالس و محافل حاضر نمی شد ، روزی در مجلس سخنرانی شرکت کرد و موجب تعجب همه شد . علت حضورش را پرسیدند ، گفت : رسول خدا (ص) را در خواب دیدم و به من فرمود: برو به مجلس سخنرانی فلان واعظ که زیاد بر من صلوات می فرستد و من از او خشنودم

منبع : شرح فضایل صلوات ص92 – آثار و برکات صلوات ص 87

گم کردن راه بهشت

رسول خدا (ص) فرمودند : مَن نَسَی الصَلاة عَلیَ اخطَا طَریقَ الجنَةِ

کسی که صلوات بر من را فراموش کند راه بهشت را گم کرده است

منبع : آثار و برکات صلوات ص97

صلوات ناقص ، چرا؟

رسول خدا (ص) فرمودند : بر من صلوات ناقص نفرستید ، پرسیدند : صلوات ناقص کدام است ؟ رسول خدا (ص) فرمودند : این که بگویید «اللهم صل علی محمد » این نوع صلوات را صلوات ناقص گویند. صلوات کامل چنین است : « اللهم صل علی محمد و آل محمد»

منبع : آثار و برکات صلوات ص100

 

فوائد صلوات

رسول خدا (ص) فرمودند : در مقابل صد صلوات ، خدا صد حاجت را بر آورده کند

منبع : هدیه خدا ص 20

با صدای بلند صلوات فرستادن ، نفاق را بر طرف می کند

منبع : ثواب الاعمال ص 190 – هدیه خدا ص 20

صلوات فرستادن موجب پاکیزه شدن عمل هاست

منبع : امالی طوسی ج 1 - هدیه خدا ص20

هر کس یک مرتبه صلوات بفرستد ، خدا درِ عافیت را بر او می گشاید

منبع : جامع الاخبار ص 67 - هدیه خدا ص 20

صلوات فرستادن فقر را بر طرف می نماید

منبع : جلاء الافهام ص 252 - هدیه خدا ص20

هرگاه چیزی از یاد انسان برود و آدمی آن را فراموش کند ، صلوات موجب می شود آن را به خاطر آید

منبع : جلاء الافهام ص 252 - هدیه خدا ص20

صلوات ، دشمن دیرین و همیشه در کمین یعنی ابلیس را ذلیل و خوار می نماید

منبع : هدیه خدا ص20- شرح فضایل صلوات ص 114

هر که بر رسول خدا (ص) صلوات بفرستد ، خدا و ملائکه بر او صلوات می فرستند

منبع : اصول کافی ج 4 ص 249 – جامع الاخبار ص 69 - هدیه خدا ص17

انسان با رتبه و مقام صلوات به مقام خلیلی می رسد ، چنان که ابراهیم (ع)به برکت صلوات به مقام خلیلی نائل آمد

منبع : هدیه خدا ص17 – علل الشرایع ص 34

سزاوارترین و نزدیک ترین مردم در روز قیامت به رسول خدا (ص) کسی است که در دنیا بر آن حضرت بیشتر صلوات فرستاده باشد

منبع : هدیه خدا ص22 – جامع الاخبار ص 68 – مکارم الاخلاق ص 312

رسول خدا (ص) به حضرت علی (ع) فرمود : هر کس بر من صلوات بفرستد شفاعت من بر او واجب می شود

منبع : هدیه خدا ص20 – جامع الاخبار ص 67

حضرت رضا (ع) فرمودند : هر کس قادر بر کفاره گناهان خود نباشد صلوات بسیار بفرستد که صلوات بر محمد و آل محمد گناهان را می ریزاند

منبع : هدیه خدا ص22 – جامع الاخبار ص 28

 

امیر المومنین (ع) فرمودند : صلوات فرستادن در محو کردن گناهان شدیدتر است از فرو نشانیدن آتش توسط آب

منبع : هدیه خدا ص23 – ثواب الاعمال و عقاب الاعمال ص 184

 

رسول خدا (ص) فرمودند : هر کس بعد از نماز ظهر ، صد بار صلوات بفرستد خداوند سه پاداش به او می دهد

اول: مدیون نشود و اگر مدیون شود خداوند ادا کند

دوم:ایمان او را حفظ کند که این بزرگ ترین بخشش است

سوم : روز قیامت از نعمتی که به او داده نپرسد

منبع : ختوم و اذکار شفا و درمان ص 60 – هدیه خدا ص 142 – آثار و برکات صلوات ص 119

 

صلوات ، هنگام مصاحفه با مسلمانان

رسول خدا (ص) فرمودند : دو بنده که دوست یکدیگر باشند و برای خدا با هم مسافحه نمایند و بر من صلوات فرستند ، پیش از آنکه از هم جدا شوند ، خدا گناهان هر دو را می آمرزد

منبع : فضایل صلوات ص 112

 

صلوات با دل و زبان

یکی از آداب فرستادن صلوات این است که دل با زبان موافقت نماید ، به این معنا که از روی غفلت زبان را به گفتن صلوات حرکت ندهد

منبع : شرح صلوات ج 116

 

مانع غیبت

روزی یکی از اولیا به حضرت الیاس و حضرت خضر (ع) شکایت کرد که مردم زیاد غیبت می کنند و غیبت هم از گناهان کبیره است و هر چه آنها را نصحیت می کنم و آنها را منع از غیبت می کنم ، به حرفم اعتنایی نمی کنند و آن عمل قبیح را ترک نمی کنند . چه کنم ؟ حضرت الیاس (ع) فرمود : چاره این کار این است که وقتی وارد چنین مجلسی و دیدی غیبت می کنند ، بگو

بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آل محمد

پروردگار ، ملکی را بر اهل مجلس موکل می کند که هر وقت کسی خواست غیبت کند آن ملک جلوی این عمل زشت را می گیرد و نمی گذارد غیبت شود . سپس حضرت خضر (ع فرمود : وقتی کسی در وقت بیرون رفتن از مجلس بگوید

بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آل محمد

حضرت حق ملکی را می فرستد تا نگذارد که اهل آن مجلس غیبت او را کنند

منبع : داستان های صلوات ص 57

 

فریاد رسی صلوات در قبر

شبلی نقل نموده است : من همسایه ای داشتم که وفات نمود . او را خواب دیدم ،از او پرسیدم : خدا با تو چه کرد ؟

گفت : ای شیخ ! هول های بزرگ دیدم ، و رنج های عظیم کشیدم . از آن جمله به وقت سوال منکر و نکیر ، زبان من از کار باز ماند . با خود می گفتم : واویلاه ، این عقوبت از کجا به من رسید ؟ آخر ، من مسلمان بودم و بر دین اسلام مُردم. آن دو فرشته با غضب از من جواب طلبیدند. ناگاه شخصی نیکو موی و خوش بوی آمد ، میان من و ایشان حایل شد و مرا تلقین کرد تا جواب ایشان را به نحو خوب بدهم ، از آن شخص پرسیدم : تو کیستی – خدا تو را رحمت کند – که من را از این غصه خلاصی دادی ؟

گفت : من شخصی هستم که از صلواتی که تو بر پیغمبر (ص) فرستادی آفریده شده ام ، و مامورم در هر وقت و هر جا که در مانی به فریاد تو رسم

منبع : آثار و برکات صلوات ص 131

 

نجات عبور از صراط

رسول خدا (ص) فرمودند : شب گذشته ، عجیب خوابی دیدم . مردی از امت خود را دیدم که از صراط می گذشت و هر لحظه می لرزید ، و در هر قدم می لغزید . پس دیدم صلواتی که بر من فرستاده بود ، آمد و دست او را گرفت ، و به سلامت او را از صراط گذرانید

منبع : آثار و برکات صلوات ص 143

 

نزدیک ترین افراد به پیامبر (ص) در قیامت

رسول خدا (ص) فرمودند : نزدیک ترین شخص به من در فردای قیامت کسی است که صلوات بیش تری بر من فرستاده باشد

منبع : آثار و برکات صلوات ص 143

 

واجب شدن شفاعت

رسول خدا (ص) در وصیت خود به امیر مومنان علی (ع) فرمود : یا علی ! هر کس بر من ، هر روز و هر شب صلوات فرستد ، شفاعتم بر او واجب می شود ؛ اگر چه گناهانش از گناهان بزرگ باشد

منبع : آثار و برکات صلوات ص 146 – بحار الانوار ج 91 ص 63

 

رفع عطش قیامت

خدا وحی کرد به حضرت موسی – علی نبینا و آله و علیه السلام - : ای موسی ! دوست داری که عطش قیامت تو را در نیابد و در مواقف آن روز تشنه نباشی ؟ عرض کرد : بلی ای پروردگار جهانیان . خطاب رسید : امروز در دنیا بر حبیب من صلوات فرست تا فردا از تشنگی قیامت ایمن باشی

منبع : آثار و برکات صلوات ص 151


نوشته شده توسط جانشین دسته در جمعه 88/2/25 و ساعت 1:43 عصر
نظرات دیگران()
سفر به مزار بی نشان مادر 
یکی از القاب حضرت معصومه « کریمه اهل بیت» است. داستان این نام بسیار خواندنی است. این لقب بر اساس رؤیاى صادقانه یکى از بزرگان، از سوى اهل بیت به این بانوى گرانقدر داده شده است. ماجراى این رؤیاى صادقانه بدین شرح است :

مرحوم آیت اللّه سیّد محمود مرعشى نجفى، پدر بزرگوار آیت اللّه سید شهاب الدین مرعشى (ره) بسیار علاقه مند بود که محل قبر شریف حضرت صدّیقه طاهره (س) را به دست آورد. ختم مجرّبى انتخاب کرد و چهل شب به آن پرداخت. شب چهلم پس از به پایان رساندن ختم و توسّل بسیار، استراحت کرد. در عالم رؤیا به محضر مقدّس حضرت باقر(ع) و یا امام صادق (ع) مشرّف شد.

امام به ایشان فرمودند:

«عَلَیْکَ بِکَرِیمَةِ اَهْل ِ الْبَْیت ِ»

یعنى به دامان کریمه اهل بیت چنگ بزن .

ایشان به گمان اینکه منظور امام (ع) حضرت زهرا(س) است، عرض کرد:

«قربانت گردم، من این ختم قرآن را براى دانستن محل دقیق قبر شریف آن حضرت گرفتم تا بهتر به زیارتش مشرّف شوم.»

امام فرمود: «منظور من، قبر شریف حضرت معصومه در قم است..» سپس افزود:«به دلیل مصالحى خداوند مى خواهد محل قبر شریف حضرت زهرا(س) پنهان بماند; از این رو قبر حضرت معصومه(س) را تجلّى گاه قبر شریف حضرت زهرا(س) قرار داده است. اگر قرار بود قبر آن حضرت ظاهر باشد و جلال و جبروتى براى آن مقدّر بود، خداوند همان جلال و جبروت را به قبر مطهّر حضرت معصومه(س) داده است.»

مرحوم مرعشى نجفى هنگامى که از خواب برخاست، تصمیم گرفت رخت سفر بر بندد و به قصد زیارت حضرت معصومه (س) رهسپار ایران شود. وى بى درنگ آماده سفر شد و همراه خانواده اش نجف اشرف را به قصد زیارت کریمه اهل بیت ترک کرد.


کریمه اهل بیت، ص43، با تلخیص و تصرّف .

نوشته شده توسط جانشین دسته در جمعه 88/2/25 و ساعت 1:42 عصر
نظرات دیگران()
داشتن اخلاقی خوب واعتقادی اساسی 

از میان راه هاى گوناگون، یک راه بهترین و کارآمدترین است. براى رسیدن به این راه لازم است بدانید که "آن چه براى انسان از آب و هوا و غذا مهم تر و ضرورى تر است،‌ عنصر آگاهى است". منظور از آگاهى این است که انسان در تمام حالات خود بداند که مشغول چه کارى است و براى چه مشغول آن است.
تأثیر آگاهى در هر کار را با مثال ساده اى توضیح مى دهیم:
امروزه "پیاده روی" یک ورزش مفید براى حفظ سلامتى دانسته مى شود، و این در حالى است که میزان راه رفتن بعضى افراد در روز چندین کیلومتر است، ولى از مشکلات بسیارى از جمله پادرد و کمر درد رنج مى برند! نکته اى که در این میان خفته است تفاوتى است که "پیاده روی" با "راه رفتن" دارد. شاید تعجب کنید، ولى حقیقت این است که در پیاده روى چون شخص با آگاهى در حال حرکت است و تمرکز و توجه لازم را در مورد کشش عظلات بدن دارد، بهرة کافى از آن مى بَرَد و نشاط و شادابى کسب مى کند، ولى در راه رفتن چون شخص هیچ توجهى به فرایند حرکت خود ندارد، نه تنها نشاط نمى یابد، بلکه دچار خستگى مى گردد. چارة کار چنین شخصی، تزریق مقدارى آگاهى در هنگام راه رفتن است.
اگر مى خواهید داراى نیروى خستگى ناپذیر، اراده و پشتکار محکم و ایمان واعتقادى راسخ باشید، این نکتة کوچک ولى حیاتى را به خاطر بسپارید
مسلّماً هیچ کس با خواندن کتاب و رساله و پاى منبر نشستن و موعظه شنیدن به معرفت الهى نخواهد رسید. این ها تماماً ابزارهایى هستند که مى توانند سبب بیدارى و تنبه انسان گردند، درست مثل همین نامه که براى شما نوشته ایم، اما همان گونه که اصلاح اندیشه و عمل با آگاهى امکان پذیر است، محققاً معرفت الهى نیز از راه آگاهى قابل دستیابى است. توجه داشته باشید که شما را به خواندن دعا و ذکر و نماز مستحبى و اعمال پسندیدة دیگر توصیه نمى کنیم. توصیة ما به شما این است: در صورتى که به هر یک از این کارها دست مى زنید، آگاه باشید و خود را در حوزة قدرت الهى بیابید (نه این که بدانید). خدا را به یاد بیاورید اما نه آن خدایى که در عرش نشسته و حداقل هفت آسمان با شما فاصله دارد، بلکه آن گونه که نزدیک تر از رگ گردن است.
تنهاراه رسیدن به خدا، ایجاد ارتباط با او است و خداوند خود با صریح ترین بیان همه را به ارتباط با خویش فرا خوانده و دعوت کرده است: "أدعونى استجب لکم؛(1) مرا صدا کنید تا جواب دهم"، یا فرموده: "فاذکرونى أذکرکم؛(2) مرا یاد کنید تا من نیز شما را یاد کنم.".
وقتى این ارتباط برقرار شد، نیروى انسان به نیروى لا یزال الهى پیوند مى خورد، جان انسان به آگاهى الهى روشن مى گردد و قلب انسان با آوردن نام و ذکر یادش اطمینان مى یابد: "ألا بذکرالله تطمئن القلوب".(3)
در این جا ارتباط معنا مى یابد و بندگى مفهوم پیدا مى کند، که بندگى از رابطة محبّ ومحبوبى پدید مى آید،‌ زیرا: "إنّ المحبّ لمن یحبّ مطیعٌ؛(4) دوستدار و محبّ‌ مطیع محبوب است".
بندگى ها که ما مى کنیم بیش تر اداى تکلیف و از سرباز کردن و عادت است تا این که به واقع خداوند را شایستة عبادت بدانیم. به قول مرحوم امام خمینی: "این عبادت ها که ما کردیم، خوبش کاسبى است".(5)
این آگاهى تا بدان جا پیش مى رود که علی(ع) مى فرماید: "هیچ چیز را ندیدم مگر این که پیش و پس و در آن و با آن خدا را دیدم".(6)
از بزرگان ما در این باره حکایت ها نقل شده، مثلاً آورده اند که بعضى حتى غذا و استراحت خود را -‌که امورى مباضد - به نیت حضرت حق انجام مى دادند؛ به این معنا که مى گفتند: خدایا! این غذا را مى خورم تا توانایى بر اطاعت از تو داشته باشم.
با این تفضیلات، ملاحظه مى کنید که شاکله و شخصیت انسان، تنها به نور آگاهى روشنایى مى گیرد و با آن خود را مى سازد. بنابراین تا مى توانید آگاه باشید؛ آگاه به این که چه مى کنید و براى چه دست به آن یازیده اید.
در پس این آگاهی، یقیناً به دانستن نکتة مهم دیگرى نیاز پیدا خواهید کرد که با بیان آن پاسخ سؤال را به پایان مى بریم:
یادتان باشد هر لحظه اى که در آن هستیم مى تواند آخرین لحظه باشد و ما پیش از آن که موفق به کشیدن نفس بعدى شویم، مى توانیم قالب تهى کنیم. پس تا مى توانید هر کارى را به بهترین و شایسته ترین نحو ممکن به انجام رسانید.
بدانید هر انسانى با این سه آگاهی، انسانى موفق خواهد بود:
1-
آگاه به آنچه مى کند،
2-
آگاه به لحظه اى که از آن مى گذرد،
3-
آگاه به وجودى که از خود او به وى نزدیک تر است.
خود سازى به معناى ظاهر خود را آراستن و کوشش براى تهذیب اخلاق خویش است . دراصطلاح , به معناى تکمیل و پرورش نفس و استفادهء بهینه از خواست ها و تمایلات به صورت همآهنگ و درجاى خود مى باشد.(7)
بنابر قول مشهور, انسان در میان سایر حیوانات که تک بعدى هستند, داراى دو بُعد مادى و معنوى (جسمى و روحانى ) مى باشد. بُعد مادى , بعد جسمى و حیوانى و غرایز و تمایلات و جنبه هاى شهوانى نیزنامیده مى شود. بعد معنوى , بعد ملکوتى و انسانى و تمایلات عالیهء انسانى و فطرى عقلائى نیز گفته مى شود.امتیاز انسان بر سایر حیوانات , به خاطر داشتن بعد معنوى و روحانى مى باشد. وقتى انسان مى گوید: گرسنه یاتشنه هستم و یا خانه و ماشین و زن و فرزند و پول و مقام مى خواهم , خبر از بعد مادى و حیوانى خود مى دهد ووقتى صحبت از شناخت و وجدان و ایثار و حقیقت خواهى و علم جویى و هنر دوستى مى نماید, از بعدمعنوى و ملکوتى خود خبر مى دهد.
هر کدام از این دو بعد نیازمند غذایى هستند که با دیگرى تفاوت دارند و غذاى جسم , ورزش و پیاده روى وشنا و غذاهاى مقوى , مثل گوشت و شیر و سبزیجات و آجیل و شیرینى است , و غذاى روح , نماز و روزه و امربه معروف و عبادت و ارتباط با خدا و خواندن کتاب هاى مفید و تلاوت قرآن و دعا و انفاق و گذشت و ایثار واصلاح ذات البین و تواضع است .
کسى که مى خواهد خود سازى کند, باید به هر دو بعد توجه کند و هر دو را هماهنگ , رشد و تعالى دهد,چون توجّه به یک بعد و غفلت از بعد دیگر, زیان غیر قابل جبرانى به بار خواهد آورد.
براى خودسازى , عالمان و فقیهان , عرفا و روان شناسان , به تناسب دیدگاه هاى خود, راه هایى ارائه نموده اند. روانشناسان به ابعاد تجربى پرداخته و راه هاى تجربى را پیشنهاد کرده اند. عارفان به لذّات روحى پرداخته و راه هاى ریاضت و مکاشفه و شهود قلبى و رسیدن و چشیدن را پیشنهاد کرده اند. و زاهدان به جنبه هاى دیگر پرداخته و راه هاى عبادت و شب زنده دارى را پیشنهاد نموده اند. لیکن همه در هدف اشتراک دارند و آن این که باید نَفْس تهذیب شود و سیر الى اللّه کند. نظر چند تن از بزرگان گذشته و معاصر را ذکرمى کنیم :
امام خمینى (ره ): اولین قدم براى تهذیب نفس , تفکر است , و تفکر عبارت است از آن که انسان لااقل در هرشبانه و روز مقدارى ـ حتى اگر کم باشد ـ فکر کند.(8)
فکر دو نوع است : مخرب و سازنده . اگر فکر کند مرتکب اعمال غیر قانونى و خلاف شرع و خلاف اخلاق بشود و از این راه ها به لذات نائل گردد, این فکر مخرّب است , ولى تفکر دربارهء عظمت و جلالت خدا ومخلوقات و نعمت هاى خدا و هدف آفرینشِ و اندیشیدن در این زمینه که از کجا آمده ام و چرا آمده ام و سرانجام به کجا خواهم رفت و در جهان آخرت از من چه مى خواهند و چه نوع اعمال و عقاید و رفتارهایى در آن جابیش تر خریدار دارد, فکر سازنده است .
دومین قدم براى خود سازى ـ از دیدگاه امام ره ـ عزم و تصمیم انجام واجبات و ترک محرمات و جبران آن چه در گذشته از واجبات ترک شده است ,(9) مى باشد.
امام در قدم هاى بعدى : مشارطه و مراقبه و محاسبه را پیشنهاد مى فرمایند. مشارطه آن است که در ابتداى هر روز با خود شرط کند و عهد و پیمان ببندد بر خلاف دستورهاى الهى و دین مقدس گام بر ندارد.
مراقبه , آن است که در تمام ساعات شبانه و روز مراقب و مواظب باشد بر خلاف شرط و پیمانى که بسته ,گام بر ندارد, چون یکى از نشانه هاى مؤمن این است که رعایت عهد و پیمان خود بنماید (والّین هم لاءماناتهم وعهدهم راعون ).(10)
محاسبه , آن است که در پایان هر روز بنشیند و حساب کند چقدر به عهد خود وفا کرده است . اگر دید کاملاًموفق بوده و انحراف و کوتاهى نداشته است , از این بابت خدا را شکر کند. در غیر این صورت غصه بخورد وناراحت شود و از خداوند عذر خواهى کند, چون خداوندِ بزرگ به همهء کارها و اعمالى که به صورت آشکار وپنهانى انجام مى گیرد, آگاهى دارد. فکر نکند اگر گاهى بر خلاف شرط و عهد خود عمل کند, خداوند اطلاع ندارد. قرآن مجید فرمود: .
گفتنى است : بعضى را نیز اضافه مى کنند, و آن این که : اگر بر خلاف عهد خود گام برداشت , خود راسرزنش و ملامت نماید و براى خود جریمه بنویسد, مثلاً بگوید: اگر یک بار بر خلاف شرطم عمل کنم , یک روزیا چند روز روزه بگیرم , یا چند تومان به فقیر بدهم و یا فلان عمل خوب را براى رضاى خدا انجام بدهم .
امام محمد غزالى , یکى از عرفا و از معروف ترین علماى اسلام است , که شهرتش شرق و غرب را فرا گرفته است . وى جامع معقول و منقول و رئیس جامع نظامیهء بغداد بود.(11) ایشان راه هاى خودسازى را چنین بیان مى کند:
اطاعت از فرامین و دستورهاى الهى ; ادب در حرکات و سکنات و معیشت ; پاک کردن دل از اخلاق ناپسند;آراستن دل به اخلاق پسندیده .(12)
مراحل خودسازى
گفتنى است خودسازى باید مرحله به مرحله انجام بگیرد و سالک باید پله به پله نردبان خودسازى را طى کند. اندیشه وران فن براى خودسازى چند مرحله ذکر کرده اند که ما به اختصار آن ها را ذکر مى کنیم : تخلیه ,تجلیه , تحلیه و فنا فى اللّه .
در مرحله اوّل (تخلیه ), سالک مأموریت دارد باطن خود را از اخلاق و صفات زشت و رذیله مانند بخل وحسد و کبر و غرور و ریا و دنیا خواهى خالى کرده و ویروس هاى فساد را از آن بزداید.
در مرحله دوم (تجلیه ) وظیفه دارد درون را جلا داده و صیقلى کند, تا تمام ویروس هاى فساد از آن پاک شود.
در مرحلهء (تحلیه ) به جاى ویروس هاى وجین شده , باغچهء دل و درون را با صفاتى مثل تقوا و تواضع وفروتنى و ایثار و فداکارى و شجاعت و حقیقت خواهى زینت دهد و این درخت هاى پاک را در آن غرس نماید.(13)
بالاءخره بعد از طى مراحل سه گانه کارش به جایى مى رسد که همه چیز را فانى در حق ببیند و وِرْد زبانش این مى شود که زن و فرزند و پول و ثروت و جاه و پُست و مقام و خانه و ماشین و زندگى و جسم و جان و کل هستى ,فانى شدنى هستند; لذا ارزش ندارد انسان به آن ها عشق بورزد و به خاطر آن ها از حق و حقیقت و خدا غافل شود.

پاورقی

:
1.
غافر (40) آیة 60.
2.
بقره (2) آیة 152.
3.
رعد (13) آیه 28.
4.
مصرعى از اشعار منسوب به امام زین العابدین (ع).
5.
دیوان امام، ص 213.
6.
علم الیقین، ملا محسن فیض کاشانی، ج 1، ص 49؛ کلمات المکنونه، ص 3، به نقل از چهل حدیث امام، ص 455.
7.
لغت نامهء دهخدا.
8.
چهل حدیث , ص 1
9.
همان , ص 7
10.
مؤمنون (23 آیهء 8
11.
مرتضى مطهرى , آشنایى با علوم اسلامى ـ کلام و عرفان (انتشارات صدرا), ص 109
12.
کیمیاى سعادت .
13.
على قائمى , مبانى تربیت و اخلاق اسلامى , ص 345ـ 346 .

 

به نقل از سایت مرکز ملی پاسخگویی


نوشته شده توسط جانشین دسته در جمعه 88/2/25 و ساعت 1:41 عصر
نظرات دیگران()
“شهادت محمود احمدی نژاد!!!” 

 

مدرکی بر اینکه محمود احمدی نژاد واقعی که 22 سال پیش شهید شده

مدرکی بر اینکه محمود احمدی نژاد واقعی که 22 سال پیش شهید شده محل شهادت شلمچه تاریخ شهادت 19 / 10 / 1365 - ضمنا برای شادی روح این شهید فاتحه ائی تقدیم اش کنید


نوشته شده توسط جانشین دسته در جمعه 88/2/25 و ساعت 1:39 عصر
نظرات دیگران()
یک شیخ وهابی:"صلوات برمحمدوآل محمد" مرا شفا داد 
شیخ "صالح مغامس" از چهره‌های نسبتا سرشناس وهابیت در عربستان سعودی که عضو هیئت علمی دانشکده خطبا و سخنرانان دانشگاه "ملک عبدالعزیز آل سعود" نیز بوده، طی اظهاراتی فاش کرد که "صلوات بر محمد و آل محمد" موجب شفای شد. 

به گزارش شیعه آنلاین، شیخ "صالح مغامس" طی گفتگویی تلویزیونی در برنامه "اهل قرآن" که در شبکه ماهواره‌ای دبی پخش می‌شود، چنین گفت: من بیمار بودم و تمام پزشکان مرا جواب کرده بودند. به طور اتفاقی در بیمارستانی که برای عمل جراحی بستری شده بودم، یک پرستار لبنانی ]از شیعیان لبنان بوده است[ مرا دید و در مورد بیماریم پرسید. هنگامی که وضعیت را برایش توضیح دادم به من گفت، بر "محمد و آل محمد" صلوات بفرست. ان شاءالله خدا شفایت می‌دهد.
شیخ "مغامس" در ادامه افزود:‌ من هم به پیشنهاد آن پرستار لبنانی عمل کردم و پس از اینکه پزشکان مرا مجددا معاینه کردند، گفتند که بیماری کاملا از بین رفته و دیگر نیازی به عمل نیست.
گفتنی است وهابیت متوسل شدن به پیامبر(ص) و ائمه اطهار را جزو بدعت‌های دینی می‌دانند. پزشکان چندی پیش لکه‌ای عجیب در قلب شیخ "صالح مغامس" مشاهده کردند و گفته بودند که احتمال مرگ وی تا چند روز دیگر وجود دارد.

نوشته شده توسط جانشین دسته در جمعه 88/2/25 و ساعت 1:37 عصر
نظرات دیگران()
<   <<   41   42   43   44   45   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
ساخت بازیهای ضد شیعَه باحمایت مستقیم وهابیت و صهیونیزم!!!
روایتی جالب از شهدا (ضرر نمی کنین)
اهانت بقران
یک روز یک مرد انگلیسی از یک شیخ مسلمان پرسید: «چرا در اسلام زنان
من نه از رد شدن جمعه ها می ترسم، نه از طولانی شدن زمان که ظهورتا
حجاب یک مفهوم عام و عالی است که پوشش نیز جزیی از آن است.
معنی عشق چیست؟
تنها نامحرم!
حجابـــ مانند اولین خاکریز جبهہ استـــ
کاش نامی از تو در دنیا نبود ... مرگ بر نیرنگت ای آل سعود!
نجات از شبهه و شهوت
[عناوین آرشیوشده]
طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ
بالا