سفارش تبلیغ
صبا ویژن
وهابیت؛ فرقه‎ای علیه شیعه و سنی 

 

محمد بن عبدالوهاب

در مقاله قبلی از ابن تیمیه و افکارش گفتیم که برای شناخت فرقه گمراه کننده وهابیت لازم می‎نمود. گفتیم که افکار ابن تیمیه از همان روزهای نخست از سوی اندیشمندان و علمای شیعه و سنی مورد نقد قرار گرفت و در این زمینه کتاب‎های بسیاری نگاشته شد.

اما متاسفانه پس از گذشت حدود 5 قرن از ابن تیمیه، آراء و افکار وی توسط فردی به نام محمدبن عبدالوهاب (که از علمای بزرگ عربستان سعودی بوده)، از انزوا بیرون آورده شد و موجی از تفرقه را بین مسلمانان ایجاد نمود و باعث کشتاری شدید بین ایشان شد.

ترویج آراء ابن تیمیه از سوی محمدبن عبدالوهاب (که عنوان مکتب وهابیت را به خود گرفت) باعث حمله وهابیون با پشتیبانی سیاسی – نظامی شیوخ برخی از قبایل "نجد" به مناطق مسلمان‎نشین حجاز، عراق، شام و یمن، در دهه‎های نخست قرن 13 هجری و قرن 19 میلادی شد.

در دورانی که انگلیسی‎ها، فرانسوی‎ها، روس‎های تزار و آمریکایی‎ها چشم طمع به کشورهای اسلامی دوخته بودند؛ محمدبن عبدالوهاب مسلمانان را به جرم "شفاعت‎خواهی از پاکان" و "زیارت قبور اولیاء خدا" مشرک و بت‎پرست و واجب القتل! معرفی کرد و اعراب بادیه‎نشین را برانگیخت که مناطق سنی‎نشین و شیعه‎نشین حجاز، عراق، شام و یمن را به خاک و خون بکشند و اموال مسلمین را به عنوان غنیمت جهاد با کفار به غارت برند!

نکته عجیب و غیرقابل هضم در این جریان، مسئله فتوای محمدبن عبدالوهاب (به عنوان یک فقیه مسلمان) به تکفیر مسلمانان جهان و تشویق و ترغیب پیروان خویش به قتل و غارت فجیع آنان به اتهام شرک و بت‎پرستی است که صحنه‎ای جانگداز در طول دو قرن اخیر پیش آورده است.

محمد بن عبدالوهاب در دوران تحصیل در مدینه، گهگاه مطالبی بر زبانش جاری می‌شد که از عقایدی خاص حکایت داشت، چندان که اساتید وی نسبت به آینده‌اش نگران شده و می‌گفتند: اگر این فرد به تبلیغ بپردازد گروهی را گمراه خواهد کرد.

وی در کتاب کشف الشبهات می‎نویسد: «کسانی که فرشتگان و پیامبران و اولیاء الله را شفیع قرار داده، و به وسیله آنها نزد پروردگار تقرب می‎جویند، خونشان حلال و قتل آنان جایز است.»(1)

خشونت و قساوتی که در ذات این فرقه نهفته و مظاهر آن در ترورها و سر بریدن‎های فجیع شیعیان در پاکستان و افغانستان است؛ باور نکردنی است.

و اینک محمدبن عبدالوهاب را بیشتر بشناسیم:

محمدبن عبدالوهاب در سال ????ق در شهر عُیَینه از توابع نجد دیده به جهان گشود. پدر وی عبدالوهاب، که مردی صالح و متقی بود، از قضات آن شهر به شمار می‌رفت. محمد، فقه حنبلی را در زادگاه خود آموخت. سپس برای تکمیل معلومات رهسپار مدینه? منوره شد و در آنجا به تحصیل حدیث و فقه پرداخت.

در دوران تحصیل در مدینه، گهگاه مطالبی بر زبانش جاری می‌شد که از عقایدی خاص حکایت داشت، چندان که اساتید وی نسبت به آینده‌اش نگران شده و می‌گفتند: اگر این فرد به تبلیغ بپردازد گروهی را گمراه خواهد کرد.(2)

پس از چندی، محمدبن عبدالوهاب مدینه را به سوی نقاط دیگر ترک کرد و چهار سال در بصره، پنج سال در بغداد، یکسال در کردستان و دو سال در همدان اقامت گزید. اندک زمانی نیز در اصفهان و قم بود و آنگاه از سمت بصره به احساء رفت و از آنجا به «حُرَیمله»، اقامتگاه پدرش رفت.

وی تا زمانی که پدرش در قید حیات بود، کمتر سخن می‌گفت. ولی منازعات سختی میان او و پدرش در می‌گرفت. ولی پس از درگذشت پدر در سال ???? ق، محمد پرده از روی عقاید خود برداشت.(3)

 

تبلیغات محمدبن عبدالوهاب

تبلیغات محمدبن عبدالوهاب در شهر «حریمله» افکار عمومی را برآشفت، به گونه‌ای که ناچار شد آنجا را به سوی «عیینه» (زادگاهش) ترک کند. در «عیینه» با حاکم وقت، عثمان بن معمر، تماس گرفت و دعوت جدید خود را با او در میان نهاد و قرار شد که او با پشتیبانی حاکم، آیین خود را تبلیغ کند. ولی فرمانروای «احساء» که مقامی برتر از حاکم عیینه داشت عمل عثمان را ناروا شمرد و دستور داد هرچه زودتر محمدبن عبدالوهاب را از شهر عیینه بیرون کند.

محمدبن سعود بر قبائل "عتوب" و "عنزه" امارت داشت. وی افکار شیخ محمدبن عبدالوهاب را شعار حکومت خود قرار داد و برای نشر آن با شهر‌های مجاور خود جنگ‎ها کرد و مرکز حکومت خود را "درعیه" قرار داد، در آن زمان "ریاضی‌ها" از دعوت او سرپیچیدند و "دهام بن دواس" امیر ریاض با ابن سعود سال‎ها جنگید تا عاقبت مغلوب شد و حکومت ریاض به ابن سعود رسید. پس از ابن سعود، پسرش عبدالعزیز بن سعود به امارت رسید. او نیز برای نشر آئین وهابیت کوشش‎ها و جنگ‎ها کرد.

بنابراین وی ناچار شد مکان سومی را به نام «درعیه» برای اقامت برگزیند که محمدبن سعود (جد آل سعود) بر آن حکومت می‌کرد. او دعوت خود را با حاکم درعیه در میان نهاد و هر دو پیمان بستند که رشته? دعوت از آنِ محمدبن عبدالوهاب و زمام حکومت در دست محمد بن سعود باشد. برای استحکام این روابط، ازدواجی نیز بین دو خانواده صورت گرفت.

محمدبن سعود بر قبائل "عتوب" و "عنزه" امارت داشت. وی افکار شیخ محمدبن عبدالوهاب را شعار حکومت خود قرار داد و برای نشر آن با شهر‌های مجاور خود جنگ‎ها کرد و مرکز حکومت خود را "درعیه" قرار داد، در آن زمان "ریاضی‌ها" از دعوت او سرپیچیدند و "دهام بن دواس" امیر ریاض با ابن سعود سال‎ها جنگید تا عاقبت مغلوب شد و حکومت ریاض به ابن سعود رسید. پس از ابن سعود، پسرش عبدالعزیز بن سعود به امارت رسید. او نیز برای نشر آئین وهابیت کوشش‎ها و جنگ‎ها کرد. (4)

محمدبن عبدالوهاب تبلیغ خود را در پرتو قدرت حاکم آغاز کرد. زمانی نگذشت که هجوم به قبایل اطراف و شهرهای نزدیک شروع شد و سیل غنایم از اطراف و اکناف به شهر درعیه که شهر فقیر و بدبختی بود، سرازیر گشت. این غنایم چیزی جز اموال مسلمانان منطقه? «نجد» نبود که با متهم شدن به شرک و بت‌پرستی، اموال و ثروتشان بر سپاه محمدبن عبدالوهاب حلال شده بود تا آنجا که "آلوسی" که خود تمایلات وهابی‌گری دارد، از مورخی به نام "ابن بُشر نجدی" چنین نقل می‌کند:

«من در آغاز کار، شاهد فقر و تنگدستی مردم درعیه بودم ولی بعدها این شهر در زمان سعود (نوه? محمد بن سعود) به صورت شهری ثروتمند درآمد، تا آنجا که سلاح‎های مردم آن، با زر و سیم زینت یافته بود. بر اسبان اصیل و نجیب سوار می‌شدند و جامه‌های فاخر در بر می‌کردند و از تمام لوازم ثروت بهره‌مند بودند، به حدی که زبان از شرح آن قاصر است.»(5) 

محمد بن عبدالوهاب و محمد بن سعود

دو چیز به انتشار دعوت محمدبن عبدالوهاب در میان اعراب بادیه‌نشین نجد کمک کرد:

?. حمایت سیاسی و نظامی آل سعود.

?. دوری مردم "نجد" از تمدن، علم و معارف اسلامی.(6)

جنگ‌هایی که وهابیان در نجد و خارج از نجد(همچون حجاز، یمن، شام و عراق) داشتند، جاذبه‌ای دلفریب داشت: ثروت هر شهری که با قهر و غلبه بر آن دست می‌یافتند، بر مهاجمین حلال بود، اگر می‌توانستند آن را جزو متصرفات و املاک خود قرار می‌دادند و در غیر این صورت به غنایمی که به دست‌ آورده بودند، اکتفا می‌کردند.(7) 

سرانجام شیخ محمد بن عبدالوهاب در سال 1206 درگذشت و پس از وی پیروان او به همین روش ادامه دادند. مثلاً در سال 1216 امیر سعود سپاهی مرکّب از بیست هزار را مجهز کرد و به کربلا حمله‎ور شدند. سپاه وهابی جنایات بسیاری در شهر کربلا انجام دادند، از جمله پنج هزار تن و یا بیشتر را به قتل رساندند.

آیین وهابیت بر اساس عملکرد، عقاید و باورهای شیخ محمدبن عبدالوهاب شکل گرفت. امروزه نیز این فرقه بر عقاید شیخ محمد و دیگر رهبران آن پافشاری می‎کنند.

"جمیل صدقی زهاوی" در خصوص فتح طائف به دست وهابیان می‌نویسد: از زشت‌ترین کارهای وهابیان، قتل عام مردم است که بر صغیر و کبیر رحم نکردند. طفل شیرخوار را بر روی سینه? مادرش سر می‌بریدند. جمعی را که مشغول فراگرفتن قرآن بودند، همه را کشتند. چون در خانه‌ها کسی باقی نماند به دکان‎ها و مساجد رفتند و هر کس بود، حتی گروهی که در حال رکوع و سجود بودند، را کشتند. کتاب‎ها را که در میان آنها تعدادی مصحف شریف(قرآن) و نسخه‌هایی از صحیح بخاری و مسلم (از معتبرترین کتاب‎های حدیثی در نزد اهل تسنن) و دیگر کتب حدیث و فقه بود در کوچه و بازار افکندند و آنها را پایمال کردند. این واقعه در سال ????ق اتفاق افتاد.

کشتار توسط وهابیان در عتبات عالیات

کشتار وهابیان در عتبات عالیات؛ صفحه‌ای سیاه در تاریخ اسلام است. "صلاح‌الدین مختار" که از نویسندگان وهابی است می‌نویسد: در سال ???? ق. امیر سعود با سپاه بزرگی، متشکل از مردم نجد و عشایر جنوب، حجاز، تهامه و دیگر نقاط، به قصد عراق حرکت کرد. وی در ماه ذی القعده به شهر کربلا رسید و آنجا را محاصره کرد.

سپاهش، برج و باروی(دیوار) شهر را خراب کرده، به زور وارد شهر شدند و بیشتر مردم را که در کوچه و بازار و خانه‌ها بودند به قتل رساندند. سپس نزدیک ظهر با اموال و غنایم فراوان از شهر خارج شدند و در نقطه‌ای به نام ابیض گرد آمدند. خمس اموال غارت شده را خود سعود برداشت و بقیه، به نسبت هر پیاده یک سهم و هر سواره دو سهم، بین مهاجمین تقسیم شد.(8)

"ابن بشر"، مورخ نجدی، درباره? حملات وهابیان به نجف می‌نویسد: در سال ????ق، سعود با سپاهی انبوه از نجد و اطراف آن، به بیرون مشهد معروف در عراق (مقصود، نجف اشرف است) فرود آمد و سپاه خود را در اطراف شهر پراکنده ساخت. وی دستور داد باروی شهر را خراب کنند ولی سپاه او زمانی که به شهر نزدیک شدند به خندق عریض و عمیقی برخوردند که امکان عبور از روی آن وجود نداشت. در جنگی که بین طرفین رخ داد، بر اثر تیراندازی از باروهای شهر، جمعی از سپاهیان سعود کشته شدند و بقیه? آنها از گرد شهر عقب نشسته، به غارت روستاهای اطراف پرداختند.(9)

به این نکته توجه کنیم که وهابیان تنها بلاد شیعه‌نشین را مورد تاخت و تاز خود قرار نمی‌دادند؛ بلکه کلیه? مناطق مسلمان‌نشین حجاز، عراق و شام، در تیرس حملات وهابیان قرار داشت و تاریخ در این مورد، از هجوم‌های وحشیانه‌ای گزارش می‌دهد که در اینجا به یک مورد اشاره می‌کنیم:

وهابیت فرقه‎ای است که نه پایبندی بر اعتقادات مذاهب اهل تسنن دارد و نه بر اعتقادات تشیع، و از تمامی مذاهب معتبر اسلام خارج است و علمای چهارگانه اهل تسنن و علمای تشیع در ردّ این فرقه کتاب‎های بسیاری نوشته‎‎اند. و علمای مذاهب چهارگانه و علمای تشیع، نسبت به رهبران و پیروان وهابیت حکم به گمراهی و خروج از راه و روش مسلمانان داده‌اند؟

"جمیل صدقی زهاوی" در خصوص فتح طائف به دست وهابیان می‌نویسد: از زشت‌ترین کارهای وهابیان، قتل عام مردم است که بر صغیر و کبیر رحم نکردند. طفل شیرخوار را بر روی سینه? مادرش سر می‌بریدند. جمعی را که مشغول فراگرفتن قرآن بودند، همه را کشتند. چون در خانه‌ها کسی باقی نماند به دکان‎ها و مساجد رفتند و هر کس بود، حتی گروهی که در حال رکوع و سجود بودند، را کشتند. کتاب‎ها را که در میان آنها تعدادی مصحف شریف(قرآن) و نسخه‌هایی از صحیح بخاری و مسلم (از معتبرترین کتاب‎های حدیثی در نزد اهل تسنن) و دیگر کتب حدیث و فقه بود در کوچه و بازار افکندند و آنها را پایمال کردند. این واقعه در سال ????ق اتفاق افتاد.(10)  

وهابیان پس از قتل عام طائف، نامه‌ای به علمای مکه نوشته و آنان را به آیین خویش دعوت کردند. سپس صبر کردند تا ایام حج تمام شد و حاجیان از مکه بیرون رفتند، آنگاه قصد مکه نمودند.

به نوشته? شاه فضل رسول قادری(هندی)، علمای مکه در کنار کعبه گرد آمدند تا به نامه? وهابیان نجد پاسخ گویند، در حین گفتگو و مشاوره? آنان، ناگهان جمعی از ستمدیدگان طائف داخل مسجدالحرام شدند و آنچه را بر آنان گذشته بود، بیان داشتند و در میان مردم شایع شد که وهابیان به مکه آمده و کشتار خواهند کرد.

مردم مکه سخت در وحشت و اضطراب افتادند، چندان که گویی قیامت برپا شده‌ است. علما اطراف منبر (در مسجدالحرام) جمع شدند. ابوحامد خطیب به منبر رفت و نامه? وهابیان و جواب علما در رد عقاید آنان را قرائت کرد. آنگاه خطاب به علما و قضات و فقها گفت: گفتار نجدیان را شنیدید و عقایدشان را دانستید.

درباره? آنان چه می‌گویید؟ همه? علما و مفتیان مذاهب اربعه? اهل تسنن، از مکه? مشرفه و سایر بلاد اسلامی که برای ادای مناسک حج آمده بودند، به کفر وهابیان حکم کردند و بر امیر مکه واجب دانستند به مقابله? با آنان بشتابد و افزودند که بر مسلمین واجب است او را یاری کنند و با وی در جهاد شرکت نمایند و هر کس بدون عذر، تخلف کند، گنهکار بوده و هر کس در این راه شرکت کند مجاهد و در صورت کشته شدن شهید خواهد بود. در این امر، اتفاق نظر بود و فتوای مزبور را نوشتند و همه مُهر کردند.(11)

بدینگونه می‎بینیم که آیین وهابیت از دیرباز از سوی کلیه فرق اسلامی (اعم از شیعه و سنی) محکوم به بطلان بوده است.

وهابیان با این افکار خشن باعث ایجاد اختلاف و تشتت و درگیری میان مسلمانان شده‎اند و استعمار را خشنود نمودند. تا جایی که «لورد کورزون» در توصیف شریعت وهابیت می‎گوید: "این دین عالی‎ترین و پربهاءترین دینی است که برای مردم به ارمغان آورده شده است." با این که محمدبن عبدالوهاب از دنیا رفته است ولی مستشرقین و استعمارگران دائما در صدد دفاع از افکار او هستند، تا جایی که مستشرق یهودی «جولد تسهیر» او را پیامبر حجاز خوانده و مردم را به متابعت از افکار او تحریک می‎نماید.

وهابیت فرقه‎ای است که نه پایبندی بر اعتقادات مذاهب اهل تسنن دارد و نه بر اعتقادات تشیع، و از تمامی مذاهب معتبر اسلام خارج است و علمای چهارگانه اهل تسنن و علمای تشیع در ردّ این فرقه کتاب‎های بسیاری نوشته‎‎اند. و علمای مذاهب چهارگانه و علمای تشیع، نسبت به رهبران و پیروان وهابیت حکم به گمراهی و خروج از راه و روش مسلمانان داده‌اند؟

وهابیت فرقه‎ای است که دشمنان اسلام آن را برای تفرقه افکنی و سوء استفاده از مسلمانان ایجاد کرده است. دشمنان که همواره از اسلام و اعتقادات آن واهمه داشته‎اند مدام در پی آن بوده‎اند که بین مذاهب مختلف مسلمین تفرقه ایجاد کنند و حمایت از وهابیت توسط دشمنان اسلام راهی برای جدایی بین مسلمانان است. 

وهابیان با این افکار خشن باعث ایجاد اختلاف و تشتت و درگیری میان مسلمانان شده‎اند و استعمار را خشنود نمودند. تا جایی که «لورد کورزون» در توصیف شریعت وهابیت می‎گوید: "این دین عالی‎ترین و پربهاءترین دینی است که برای مردم به ارمغان آورده شده است." با این که محمدبن عبدالوهاب از دنیا رفته است ولی مستشرقین و استعمارگران دائما در صدد دفاع از افکار او هستند، تا جایی که مستشرق یهودی «جولد تسهیر» او را پیامبر حجاز خوانده و مردم را به متابعت از افکار او تحریک می‎نماید.

در مقاله‎های بعدی عقاید این فرقه گمراه کننده را بررسی می‎کنیم.

 

پی‎نوشت‎ها:

1- کشف الشبهات، صص 58- 87.

2- جمیل الصدقی الزهاوی، الفجر الصادق، ص ??؛ سید احمد زینی الدحلان، فتنة الوهابیة، ص?? .

3- آلوسی، تاریخ نجد، صص ???-??? .

4- وهابیت مبانی فکری و کارنامه عملی، جعفر سبحانی، ص 37.

5- تاریخ ابن بشر نجدی، ج1، ص ??.

6- وهابیت مبانی فکری و کارنامه عملی، جعفر سبحانی، ص 38.

7- جزیرة العرب فی القرن العشرین، ص ???

8- تاریخ المملکة العربیة السعودیة، ج3، ص ?? .

9- عنوان المجد فی تاریخ نجد: ج?، ص??? .

10- الفجر الصادق، ص ??8.

11- سیف الجبار المسلول علی الاعداء، شاه فضل رسول قادری، استانبول ???? ق، ص? به بعد.


نوشته شده توسط جانشین دسته در جمعه 88/2/4 و ساعت 3:59 عصر
نظرات دیگران()
امشب از شمع رخت سوخته 

 اللهم و صل على ولى امرک القائم المؤمل و العدل المنتظر. و حفه بملائکتکالمقربین، و ایده بروح القدس، یا رب العالمین. اللهم اجعله الداعى الى کتابک،والقائم بدینک، استخلفه فى الارض کما استخلفت الذین من قبله مکّن له دینه الذىارتضیته، ابدله من بعد خوفه امنا، یعبدک لا یشرک بک شیئا... امشب از شمع رخت سوخته پروانه ما  آتش افتاده ز رخسار تو در خانه ما   چشمهامان خسته است. گویى در غبار اوهام فرو رفتهایم. دستهاى لرزانمان در انتظار دامان ترحم است. و این، گونههاى خشکیدهمان که در قحطى شبنم مىمیرد! کاسههاى گدایى احساسمان را بنگر که به خشکسالى معرفت دچار شدهاند. کجاست آن ییلاق سبز نگاهت که سپیده دمانش شبنم افشان است؟کجاست آن حضور نورانى که لحظههاى حیاتش ثانیههاى بارانى و زمزمههاى نورانىاست؟کجاست آن خضرا نشین صحرا گرد که قافله عشق را رهنماست؟کجاست آن مشعلدار نیمه شبان تاریک؟اینک که جهان در تاریکى نیایش است و انسان در بیابان جهل قدم مىزند. اینک که زمین در خشکسالى قنوت، آواز مرگ را زمزمه مىکند! اى مهربان! او را برایمان بنمایان که کاسههاى گداییمان را به تصدقى پر سازد وگونههاى بهت زدهمان را دست نوازشى کشد و لب هاى خشکیده معرفتمان را آب ظهوربنوشاند و سینه غربت کشیدهمان را به قربت محبت برساند. نگاه او را عشق مىورزیم. زده بر عرش برین رایت فتح، آیت نصر عجل الله تعالى فرجه، حجت عصر شده بر ذات وىآیات خدایى، همه حصر شده بر شخص وى اجلال الهى، همه قصر ابد الله بقائه، رزق اللهلقائه خلق الخلق به ثم له جل علاه . اى پروردگار مهربان! صلوات و تحیت فرست بر ولى امرت. که آرزوى سینههاى سوخته و نگاه هاى منتظر است. پروردگارا! فرشتگان مقرب را نگاهبانان او قرار ده. اینک که او تنهاترین مرد افلاکى زمیناست... پروردگارا! مهدى، هدایتگر انسان به سوى کتاب مبارک تو خواهد بود. نور را در زمین گسترشخواهد داد. و براى اقامه دین تو قیام خواهد کرد. پروردگارا! آن سلطان هدایت را، ملک سلیمانى ده و فراتر از آن، مملکت دو جهانى که خوبرویانآینه خوبى اویند. او را در زمین، خلیفه خود گردانیدى چون پیشینیان از داوود و پیامبران، که اومجموعه صفات پیامبران و امامان است. صورت حزینش دلرباتر از داوود و زیبایى چهرهاش بهتر از جمال یوسف و سفره عشقشنمکین تر از همه. پروردگارا! عشق را با دستان او بر قلب ها حاکم گردان و توحید را با جام او بر جان ها بچشان. او هرگز از ستمکاران نخواهد هراسید و شریکى براى تو قائل نخواهد شد و اوزیباترین استعاره رحمت توست. خدایا! او را براى انسانیت، نگاهدار... .


نوشته شده توسط جانشین دسته در جمعه 88/2/4 و ساعت 3:50 عصر
نظرات دیگران()
کارت عروسی یوزارسیف و زلیخ ا شما هم بفرما یید 
کارت عروسی یوسف و زلیخا (یوزارسیف (مصطفی زمانی )و بانو زلیخا (کتایون ریاحی) ) طنز ایران
نوشته شده توسط جانشین دسته در جمعه 88/2/4 و ساعت 3:38 عصر
نظرات دیگران()
پاپ مسیحی یک بسیجی دیگر 

نوشته شده توسط جانشین دسته در جمعه 88/2/4 و ساعت 3:22 عصر
نظرات دیگران()
گربه های موسیقی دان 

Wonder-loving Marvin.gif

پاپ - POP


Classical Cedric.gif

کلاسیک - Classical


hip-hop.gif

هیپ هاپ - Hip-Hop


rap.gif

رپ - Rap


Hardcore Steve.gif

تکنو - Techno


death_metal.gif

دث متال - Death Metal


power-metal1.gif

پاور متال - Power Metal


speed-metal.gif

اسپید متال - Speed Metal


Techno Ex.gif


نوشته شده توسط جانشین دسته در دوشنبه 88/1/31 و ساعت 2:37 عصر
نظرات دیگران()
اسامی امام زمان درکتب ادیان 
      کوچه را آب زنیم و غبار از رخ آیینه بروبیم که او می آید .

                                                                   اللهم عجل لولیک الفرج

       نام کتاب مقدس                                             اسماء مقدس حضرت ولی عصر               
  1- صحف ابراهیم                                                                      صاحب
 2- زبور داود                                                                               قائم
 3- تورات به لغت توکوم                                                              قیدمو
 4- تورات عبری                                                                         ماشع
 5- انجیل                                                                                   مهمید آخر
6- زمزم زردتشت                                                                       سروش ایزد
7- السیاق زند و پازند                                                                  بهرام
 8- در زند و پازند                                                                         بنده یزدان
 9- هزار نامه هندیان                                                                   لندبطاوا  (لندیطارا)
10-ارماطس                                                                               شماخیل
11- جاویدان                                                                               خوراند
12- کندرال فرنگیان                                                                    خجسته
13- کتاب شعیای نبی                                                                 فیروز
14- کتاب محسوس                                                                    خسرو
15- کتاراتزی پیغمبر                                                                     میزان الحق
16- برزین آذرفارسیان                                                                  پرویز 


 17-  قبروس رومیان                                                                    فردوس الاکبر
18- صحیفة آسمانی                                                                   کلمه الحق
19- صحیفة آسمانی                                                                   لسان الصدق
20- کندرال                                                                                 صمصام الاکبر
21- دوهر                                                                                    بقیه الله
22- قنطره                                                                                  قاطع      
23- دید براهم                                                                             منصور
24- انجیل یوحنا                                                                           تسلی دهنده و روح راستی
25- تورات                                                                                    شیلو
26- انجیل متی و لوقا و مرقس                                                     پسرانسان
27- کتاب دانیال                                                                            قائم
28- اوستا - جاماسب نامه                                                            سوشیانس
29- شاکمونی                                                                             قائم
30- پاتیکل هندوها                                                                        راهنما 

                              برگرفته از کتاب اقول الائمه ج1 صفحه 329

                                           برای سلامتیش صلوات


نوشته شده توسط جانشین دسته در یکشنبه 88/1/30 و ساعت 7:8 عصر
نظرات دیگران()
عامل گرسنگی و کمبود مواد غذایی و گرانی قیمتها و میوه‏ها چیست؟(بس 

عامل گرسنگی و کمبود مواد غذایی و گرانی قیمتها و میوه‏ها چیست؟

                                     این عشق آتشین ز دلم پاک نمی شود

      مجنون به غیر خانه ی لیلا نمی شود

   بالای تخت یوسف کنعان نوشته اند

      هر یوسفی که یوسف زهرا نمی شود

پاسخ این است که: تنها عامل کمبود، گرسنگی، تورم، فقر، محرومیت و بینوایی توده‏ها، دولتها و حکومتهای بیدادگری هستند که میان انسان و منابع طبیعی و نعمتها و روزیهایی که آفریدگار هستی برای بهره‏وری بندگان آفریده است فاصله افکنده‏اند. و ثمره‏ی این بیدادگری، مصیبت و فقر، محرومیت و گرسنگی، گرانی و کاهش در ثروتها و نیروهای انسانی و میوه‏هاست که بشر همواره از آنها رنج می‏برد.

اما هنگامی که امام مهدی علیه‏السلام ظهور می‏نماید، سیستم زراعی و کشاورزی بطور کامل دگرگون می‏گردد و به بهترین و زیباترین شکل و محتوا و برنامه، شکوفا می‏گردد.
  اینک نمونه‏هایی از روایات در نشانگری آن شرایط شکوهبار را از نظر می‏گذرانیم:

 امام باقر علیه‏السلام در روایتی طولانی در این مورد می‏فرماید: «آن اصلاحگر بزرگ جهانی سپس دستور می‏دهد از کربلا و از پشت زیارتگاه امام حسین علیه‏السلام نهر عظیمی را حفر می‏کنند و بوسیله آن آب را به کوفه و اطراف آن می‏رساند و این نهر تا نجف ادامه می‏یابد و با استفاده از قدرت و نیروی برخاسته از این آب خروشان، انواع دستگاهها را بکار می‏اندازند....»

ابوسعید خدری از پیامبر گرامی صلی الله علیه و اله و سلم آورده است که فرمود:

«تتنعم امتی - فی زمن المهدی - نعمة لم یتنعموا مثلها قط، ترسل السماء علیهم مدرارا و لا تدع الأرض شیئا من نباتها الا أخرجته.»

یعنی: امتم در روزگار ظهور مهدی علیه‏السلام از نعمتهایی بهره‏ور می‏گردد که همانندش سابقه ندارد، آسمان برکات خویش را پیاپی بر آنان می‏فرستد. و زمین تمامی گیاهان و گلها و درختان خویش را برای آنان می‏رویاند.

و نیز فرمود:

«یخرج فی آخر امتی المهدی، یسقیه الله الغیث و تخرج الأرض نباتها و یعطی المال صحاحا و تکثر الماشیة و تعظم الامة.»

 یعنی: در آخر الزمان در میان امتم، مهدی، آن نجات‏بخش ملتها قیام می‏کند. خدا کران تا کران قلمرو حکومت جهانی او را بوسیله باران سیراب می‏سازد و زمین، گیاه

و نبات خویش را می‏رویاند. آن گرامی اموال عمومی را بطور عادلانه به مردم اعطا می‏کند و به دامداری و دامپروری و رونق اقتصادی اهمیت می‏دهد و امت را تکریم نموده و عظمت می‏بخشد.

و نیز فرمود:

«... و تزید المیاه فی دولته و تمد الأنهار و تضاعف الأرض أکلها.»

یعنی:... آبها در دولت او فراوان می‏گردد و زمین برکات خویش را چندین برابر می‏سازد.

امیرمؤمنان علیه‏السلام ضمن روایت طولانی در این مورد می‏فرماید:

«... و لو قد قام قائمنا لانزلت السماء قطرها و لأخرجت الأرض نباتها... حتی تمشی المرأة بین العراق و الشام، لا تضع قدمیها الا علی النبات....»

یعنی: هنگامی که قائم ما قیام نماید، آسمان باران رحمت خویش را فرومی‏ریزد و زمین، روییدنیهای خود را می‏رویاند تا آنجایی که زنی میان عراق و شام می‏رود و پای خویش را جز بر گل و گیاه نمی‏گذارد... چرا که جای پایی برای خود نمی‏یابد.

و نیز در روایتی از عصر حاکمیت امام مهدی علیه‏السلام می‏فرماید:

«و یزرع الانسان مدا .  یخرج له سبعمأئة مد کما قال الله تعالی: کمثل حبة انبتت سبع سنابل فی کل سنبلة مأئة حبة و الله یضاعف لمن یشاء.»

 یعنی: انسان در عصر حاکمیت جهانی آن حضرت، هر آنچه از انواع دانه‏های زراعی بر زمین بیافشاند، هفتصد برابر، برداشت می‏نماید همانگونه که خدا در قرآن می‏فرماید:

«کمثل حبة انبتت سبع سنابل فی کل سنبلة مأئة حبة و الله یضاعف لمن یشاء.»

یعنی: مثل آنان که مالشان را در راه خدا انفاق کنند به مانند دانه‏ای است که از یک دانه هفت خوشه بروید و در هر دانه‏ای صد دانه باشد. و خداوند برای هر کس که بخواهد می‏افزاید.

 


نوشته شده توسط جانشین دسته در جمعه 88/1/28 و ساعت 1:5 عصر
نظرات دیگران()
نوای وبلاگ 

نوشته شده توسط جانشین دسته در جمعه 88/1/28 و ساعت 12:57 عصر
نظرات دیگران()
نامحرم کیست؟ 

  نامحرم کیست؟

------------------------

 بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

  حضرت آیت الله حسن زاده آملی درپاسخ به یکی ازشاگردان خودکه درخواست نصیحت وموعظه نموده بودند فرمود

 سعى کنید با نامحرمان تماس نداشته باشید چه زن باشد و چه مرد!!

  پرسیده شد : آیا مرد هم نامحرم مى شود؟! فرمودند: هر کس که با خدا انس نداشته باشد، نامحرم است


نوشته شده توسط جانشین دسته در جمعه 88/1/28 و ساعت 11:57 صبح
نظرات دیگران()
شیخ را چه شد که گریه آغازید ؟ 

 شیخ را چه شد که گریه آغازید ؟

--------------------------

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

 یکى از وزرا، نزد ذوالنون مصرى رفت و از او دعایى خواست .

  ذوالنون گفت : وزیر را مسئله چیست .

 گفت : روز و شب در خدمت سلطان مشغولم . هر روز امید آن دارم که خیرى از او به من رسد، و در همان حال ترسانم که مباد خشم گیرد و مرا عقوبت دهد.

 ذوالنون گریست .

وزیر گفت : شیخ را چه شد که از شنیدن این سخن ، گریه آغازید .

 ذوالنون گفت : اگر من هم خداى عزوجل را چنان مى پرستیدم که تو سلطان را، اکنون از شمار صدیقان بودم

---------------------------------

موفق ودرپناه حق باشید

 


نوشته شده توسط جانشین دسته در جمعه 88/1/28 و ساعت 11:56 صبح
نظرات دیگران()
<   <<   46   47   48   49   50   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
ساخت بازیهای ضد شیعَه باحمایت مستقیم وهابیت و صهیونیزم!!!
روایتی جالب از شهدا (ضرر نمی کنین)
اهانت بقران
یک روز یک مرد انگلیسی از یک شیخ مسلمان پرسید: «چرا در اسلام زنان
من نه از رد شدن جمعه ها می ترسم، نه از طولانی شدن زمان که ظهورتا
حجاب یک مفهوم عام و عالی است که پوشش نیز جزیی از آن است.
معنی عشق چیست؟
تنها نامحرم!
حجابـــ مانند اولین خاکریز جبهہ استـــ
کاش نامی از تو در دنیا نبود ... مرگ بر نیرنگت ای آل سعود!
نجات از شبهه و شهوت
[عناوین آرشیوشده]
طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ
بالا