سفارش تبلیغ
صبا ویژن
گل تاب فشار در و دیوار ندارد... 

«برحاشیه برگ شقایق بنویسید؛گل تاب فشار در و دیوار ندارد» .

ایّام شهادت دردانه خلقت ویاس آل محمد(ص)،امّ ابیها حضرت فاطمه زهرا-سلام الله علیها-برمحبان آن حضرت تسلیت باد.

آن بانو در روز جمعه بیستم جمادی الثانی سال پنجم بعثت در شهر مکه بدنیا آمدند، نامش را فاطمه نهادند تا خداوند او و دوستدارانش را از آتش دور بگرداند (احقاق الحق، جلد 10، ص 16؛ فضائل خمسه، ج 3، ص 153 و 155)

کنیه ایشان؛ ام الحسن، ام الحسین، ام المحسن، ام الائمه و ام ابیها و از القاب مشهور وی؛ زهرا، بتول، مبارکه، طاهره، سیده النساء می باشد. پدر عظیم الشأن وی رسول اکرم(ص) و مادر مکرم ایشان خدیجه کبری می باشند.

آن بانو همیشه همراه پیامبر بودند، در محاصره اقتصادی در بروز رنج و اندوه، که بعد از محاصره اقتصادی بر اثر سختی ها و مشکلات بسیار مادر مکرمشاهن را از دست داده و تنها در کنار پدر بودند، در هشت سالگی به مدینه هجرت نمودند .

در سال دوم هجری آن بانو با علی فرزند ابوطالب ازدواج می نمایند که به فرمان الهی بود. (مناقب شهر آشوب، ج 2، ص 30 و 31)

بانویی که همسری مهربان برای شوهر، مادری مهربان برای فرزندان، همسری متواضع و بی توقع، عبادتگری خاشع و خاکسار، بخششگری بی مثال که لباس عروسی را به فقیر می دهد. در حال روزه غذای خویش را می بخشد. پیراهن وصله دار به تن می نماید.

آن بانو در سال یازده هجری، 13 جمادی اولی یا 3 جمادی الثانی بر اثر آسیب های جسمی وارده به شهادت می رسند.

پیامبر(ص): اولین کسی که داخل بهشت می شود فاطمه است. (فضائل خمسه، ج 3، ص 204)

هرگاه پیامبر قصد مسافرت داشتند با آخرین نفری که وداع می کرد فاطمه بود و هنگامی که از سفر بر می گشت اول به دیدار فاطمه می رفت.

در ادامه چند کتاب معرفی می شود:

1. بانوی بانوان، موسوی گرمارودی، انتشارات دلیل ما، قم

2. پس از غروب، یوسف غلامی، نشر معارف، قم

3. فاطمه زهرا شادمانی دل پیامبر، احمد رحمانی همدانی، ترجمه سید حسن افتخارزاده سبزواری، نشر بدر

4. نهج الحیاه، فرهنگ سخنان حضرت فاطمه(س)، محمد دشتی، نشر مشرقین.

چگونگی رحلت حضرت زهرا-سلام الله علیها-:

از بعضی از منابع شیعه و سنی استفاده می شود که حضرت فاطمه (س ) در اثر ضربات و لطمه ها و فشارهایی که بر آن مخدره وارد شد, شهید شدند. اما این که مسبب شهادت چه کسی بوده , اختلاف است ; بعضی ((قنفذ)) را ذکر کرده و بعضی , جمعیتی که بر خانه آن حضرت هجوم آورده اند را سبب قتل می دانند.

آتش زدن به درِ خانه حضرت فاطمه و سیلی زدن به آن حضرت در منابع تاریخی و روائی شیعه آمده است و برای آن کس که شیعه است، همین مآخذ کافی است. در منابع و مآخذ اهل سنّت نیز آمده است و سنّیها میتوانند به آن معتقد باشند. برای نمونه به چند روایت از منابع شیعه و اهل سنت اشاره میکنیم:

1. پس از آن که کار بیعت گرفتن از مردم تمام شد و علی(ع) و عدهای بیعت نکردند، به خانه آن حضرت حمله کردند. در را سوزاندند، علی را به زور بیرون آورند، حضرت فاطمه را تحت فشار در قرار دادند و کار به جایی رسید که محسن او سقط شد. علی را به مسجد بردندولی بیعت نکرد و آنان گفتند: بیعت نکنی تو را به قتل میرسانیم. روزها و ماهها گذشت. آنان تصمیم به قتل علی(ع) گرفتند و قرار گذاشتند که خالد قتل آن حضرت را به عهده بگیرد. اسماء بنت عمیس از این توطئه آگاه شد و کنیز خود را فرستاد تا آن حضرت را از توطئه آگاه سازد.اصل توطئه چنین بود که وقتی ابوبکر نماز را تمام کرد و سلام گفت، خالد با شمشیر علی(ع) را بکشد ولی وقتی نماز ابوبکر تمام شد گفت: ای خالد آنچه را دستور دادم نکن، (بحارالانوار، ج 28، ص 308 به نقل از اثباتالوصیة).

اهل سنت نیز در کتابهای کلامی، تاریخی و حدیثی مسأله آتش زدن به در خانه را آوردهاند. برای نمونه، به چند روایت اشاره میکنیم:

1ـ بلاذری میگوید: ابوبکر کسی را دنبال علی فرستاد تا بیاید و بیعت کند ولی حضرت علی نیامد. پس از آن عمر بن خطاب در حالی که آتش به همراه داشت، به سوی خانه علی رفت. فاطمه عمر را در در خانه ملاقات کرد و گفت: ای پسر خطاب! آیا میخواهی خانه ما راآتش بزنی؟! عمر بن خطاب گفت: بله، (انساب الاشراف، ج 2، ص 12، تحقیق محمود الفردوس العظم، دار الیقظة العربیة).

2. ابن عبد ربّه میگوید: آنان که از بیعت سرباز زدند عبارتند از: علی، عباس، زبیر و سعد بن عباده. علی، عباس و زبیر در خانه فاطمه نشستند. ابوبکر عمر را فرستاد تا آنها از خانه فاطمه بیرون بیایند. ابوبکر به عمر گفت: اگر سرباز زدند با آنان بجنگ. عمر به همراه آتش به خانه فاطمه آمد تا خانه را بر سر آنان آتش بزند. فاطمه او را دید و گفت: ای پسر خطاب! آیا آمدهای خانه ما را آتش بزنی؟! عمر گفت: بله، مگر این که بیعت کنید، (العقد الفرید، ج 5، ص 12، چاپ مصر، چاپ دوّم، تحقیق محمدسعید العربان، 1953 و 1372).

3. ابن قتیبه دینوری آورده است: ابوبکر عمر را به سوی کسانی که بیعت نکردند و در خانه علی تحصّن کردند، فرستاد. عمر به خانه علی آمد و صدا زد ولی کسی بیرون نیامد. عمر هیزم خواست و گفت: قسم به آنکه جان عمر در دست اوست، یا باید بیرون بیایید و بیعت کنید ویا خانه را بر سر آنانکه در آن هستند آتش میزنم. به او گفتند: فاطمه در آن است. عمر گفت: و لو فاطمه در آن باشد. همه بیرون آمدند ولی علی بیرون نیامد. عمر نزد ابوبکر رفت و گفت: آیا نمیخواهی از علی که از بیعت سرباز زده بیعت بگیری؟ ابوبکر به قنفذ گفت: برو علی رابیاور. قنفذ آمد و علی به او گفت: چه کار داری؟ قنفذ گفت: خلیفه رسول خدا تو را میخواهد. علی به او گفت: زود بر پیامبر دروغ بستید. قنفذ پیام علی را به ابوبکر رساند. ابوبکر گریه طولانی کرد. عمر گفت: علی را رها نکن. ابوبکر به قنفذ گفت: دوباره نزد علی برو و بگو: با خلیفهرسول خدا بیعت کن. علی گفت: سبحان الله، آنچه را که از آن او نیست برای خودش ادعا کرده است. قنفذ پیام علی را به ابوبکر رساند. ابوبکر بازهم بسیار گریه کرد. پس از آن عمر برخاست و گروهی با او همراه شدند و به در خانه فاطمه آمدند. در زدند. وقتی فاطمه صدای آنها راشنید، با صدای بلند فریاد کرد: «یا ابتاه» یا «رسول الله» پس از تو از پسر خطاب و پسر ابی قحافه چهها که نکشیدیم. وقتی که گروه مهاجم گریه فاطمه را شنیدند. در حالی که گریه میکردند برگشتند و دلشان به حضرت فاطمه سوخت ولی عمر و عدهای ماندند. علی را بیرون آوردند وگفتند بیعت کن. علی گفت: اگر بیعت نکنم چه میکنید؟ گفتند: به خدا سوگند گردنت را میزنیم، (الامامة و السیاسة، ج 1، ص 30، تحقیق استاد علی شیری، منشورات رضی).

همانطور که ملاحظه میکنید در منابع شیعه، این حادثه به طور کامل ذکر شده است و منابع اهل سنّت تنها به آتش آوردن اشاره کردهاند.

اگرمیخواهید به همه مآخذ و منابع شیعه و سنی آگاهی پیدا کنید به کتاب «مأساة الزّهراء» نوشته جناب سید جعفر مرتضی عاملی لبنانی، ج دوم مراجعه کنید. این کتاب درباره موضوع مورد بحث، بسیار مفصّل بررسی و بحث کرده است.

برای آگاهی بیشتر ر . ک :

مدارک شیعه :

1- کامل الزیارات ابی القاسم جعفربن محمد بن جعفر بن موسی بن قولیه , ص 332

2- بحارالانوار , ج 28 , ص 61 - ج , 29 , 192 - ج 30 , ص 348 - ج 43 , ص 170

3- الاختصاص شیخ مفیدص 182

4- دلائل الامامه طبری ص 45

5- وفات الصدیقه الزهر(س ) علامه مقدأم ص 78

منابع اهل سنت :

1- الملل والنحل الشهرستانی ج 1 , ص 57

2- مناقب آل ابیطالب ابن شهر آشوب ج 3 , ص 358 (به نقل از ((المعارف )) ابن قتیبه )

3- الامامه والخلافه مقاتل بن عطیه، ص 160

4- انساب الاشراف بلاذری ، ج 1 , ص 586

5- العقد الفرید ابن عبد ربه، ج 4 , ص 259

6- الوافی بالوفیات ، ج 6 , ص 17


نوشته شده توسط جانشین دسته در سه شنبه 88/3/5 و ساعت 3:56 عصر
نظرات دیگران()
گل تاب فشار در و دیوار ندارد... 

«برحاشیه برگ شقایق بنویسید؛گل تاب فشار در و دیوار ندارد» .

ایّام شهادت دردانه خلقت ویاس آل محمد(ص)،امّ ابیها حضرت فاطمه زهرا-سلام الله علیها-برمحبان آن حضرت تسلیت باد.

آن بانو در روز جمعه بیستم جمادی الثانی سال پنجم بعثت در شهر مکه بدنیا آمدند، نامش را فاطمه نهادند تا خداوند او و دوستدارانش را از آتش دور بگرداند (احقاق الحق، جلد 10، ص 16؛ فضائل خمسه، ج 3، ص 153 و 155)

کنیه ایشان؛ ام الحسن، ام الحسین، ام المحسن، ام الائمه و ام ابیها و از القاب مشهور وی؛ زهرا، بتول، مبارکه، طاهره، سیده النساء می باشد. پدر عظیم الشأن وی رسول اکرم(ص) و مادر مکرم ایشان خدیجه کبری می باشند.

آن بانو همیشه همراه پیامبر بودند، در محاصره اقتصادی در بروز رنج و اندوه، که بعد از محاصره اقتصادی بر اثر سختی ها و مشکلات بسیار مادر مکرمشاهن را از دست داده و تنها در کنار پدر بودند، در هشت سالگی به مدینه هجرت نمودند .

در سال دوم هجری آن بانو با علی فرزند ابوطالب ازدواج می نمایند که به فرمان الهی بود. (مناقب شهر آشوب، ج 2، ص 30 و 31)

بانویی که همسری مهربان برای شوهر، مادری مهربان برای فرزندان، همسری متواضع و بی توقع، عبادتگری خاشع و خاکسار، بخششگری بی مثال که لباس عروسی را به فقیر می دهد. در حال روزه غذای خویش را می بخشد. پیراهن وصله دار به تن می نماید.

آن بانو در سال یازده هجری، 13 جمادی اولی یا 3 جمادی الثانی بر اثر آسیب های جسمی وارده به شهادت می رسند.

پیامبر(ص): اولین کسی که داخل بهشت می شود فاطمه است. (فضائل خمسه، ج 3، ص 204)

هرگاه پیامبر قصد مسافرت داشتند با آخرین نفری که وداع می کرد فاطمه بود و هنگامی که از سفر بر می گشت اول به دیدار فاطمه می رفت.

در ادامه چند کتاب معرفی می شود:

1. بانوی بانوان، موسوی گرمارودی، انتشارات دلیل ما، قم

2. پس از غروب، یوسف غلامی، نشر معارف، قم

3. فاطمه زهرا شادمانی دل پیامبر، احمد رحمانی همدانی، ترجمه سید حسن افتخارزاده سبزواری، نشر بدر

4. نهج الحیاه، فرهنگ سخنان حضرت فاطمه(س)، محمد دشتی، نشر مشرقین.

چگونگی رحلت حضرت زهرا-سلام الله علیها-:

از بعضی از منابع شیعه و سنی استفاده می شود که حضرت فاطمه (س ) در اثر ضربات و لطمه ها و فشارهایی که بر آن مخدره وارد شد, شهید شدند. اما این که مسبب شهادت چه کسی بوده , اختلاف است ; بعضی ((قنفذ)) را ذکر کرده و بعضی , جمعیتی که بر خانه آن حضرت هجوم آورده اند را سبب قتل می دانند.

آتش زدن به درِ خانه حضرت فاطمه و سیلی زدن به آن حضرت در منابع تاریخی و روائی شیعه آمده است و برای آن کس که شیعه است، همین مآخذ کافی است. در منابع و مآخذ اهل سنّت نیز آمده است و سنّیها میتوانند به آن معتقد باشند. برای نمونه به چند روایت از منابع شیعه و اهل سنت اشاره میکنیم:

1. پس از آن که کار بیعت گرفتن از مردم تمام شد و علی(ع) و عدهای بیعت نکردند، به خانه آن حضرت حمله کردند. در را سوزاندند، علی را به زور بیرون آورند، حضرت فاطمه را تحت فشار در قرار دادند و کار به جایی رسید که محسن او سقط شد. علی را به مسجد بردندولی بیعت نکرد و آنان گفتند: بیعت نکنی تو را به قتل میرسانیم. روزها و ماهها گذشت. آنان تصمیم به قتل علی(ع) گرفتند و قرار گذاشتند که خالد قتل آن حضرت را به عهده بگیرد. اسماء بنت عمیس از این توطئه آگاه شد و کنیز خود را فرستاد تا آن حضرت را از توطئه آگاه سازد.اصل توطئه چنین بود که وقتی ابوبکر نماز را تمام کرد و سلام گفت، خالد با شمشیر علی(ع) را بکشد ولی وقتی نماز ابوبکر تمام شد گفت: ای خالد آنچه را دستور دادم نکن، (بحارالانوار، ج 28، ص 308 به نقل از اثباتالوصیة).

اهل سنت نیز در کتابهای کلامی، تاریخی و حدیثی مسأله آتش زدن به در خانه را آوردهاند. برای نمونه، به چند روایت اشاره میکنیم:

1ـ بلاذری میگوید: ابوبکر کسی را دنبال علی فرستاد تا بیاید و بیعت کند ولی حضرت علی نیامد. پس از آن عمر بن خطاب در حالی که آتش به همراه داشت، به سوی خانه علی رفت. فاطمه عمر را در در خانه ملاقات کرد و گفت: ای پسر خطاب! آیا میخواهی خانه ما راآتش بزنی؟! عمر بن خطاب گفت: بله، (انساب الاشراف، ج 2، ص 12، تحقیق محمود الفردوس العظم، دار الیقظة العربیة).

2. ابن عبد ربّه میگوید: آنان که از بیعت سرباز زدند عبارتند از: علی، عباس، زبیر و سعد بن عباده. علی، عباس و زبیر در خانه فاطمه نشستند. ابوبکر عمر را فرستاد تا آنها از خانه فاطمه بیرون بیایند. ابوبکر به عمر گفت: اگر سرباز زدند با آنان بجنگ. عمر به همراه آتش به خانه فاطمه آمد تا خانه را بر سر آنان آتش بزند. فاطمه او را دید و گفت: ای پسر خطاب! آیا آمدهای خانه ما را آتش بزنی؟! عمر گفت: بله، مگر این که بیعت کنید، (العقد الفرید، ج 5، ص 12، چاپ مصر، چاپ دوّم، تحقیق محمدسعید العربان، 1953 و 1372).

3. ابن قتیبه دینوری آورده است: ابوبکر عمر را به سوی کسانی که بیعت نکردند و در خانه علی تحصّن کردند، فرستاد. عمر به خانه علی آمد و صدا زد ولی کسی بیرون نیامد. عمر هیزم خواست و گفت: قسم به آنکه جان عمر در دست اوست، یا باید بیرون بیایید و بیعت کنید ویا خانه را بر سر آنانکه در آن هستند آتش میزنم. به او گفتند: فاطمه در آن است. عمر گفت: و لو فاطمه در آن باشد. همه بیرون آمدند ولی علی بیرون نیامد. عمر نزد ابوبکر رفت و گفت: آیا نمیخواهی از علی که از بیعت سرباز زده بیعت بگیری؟ ابوبکر به قنفذ گفت: برو علی رابیاور. قنفذ آمد و علی به او گفت: چه کار داری؟ قنفذ گفت: خلیفه رسول خدا تو را میخواهد. علی به او گفت: زود بر پیامبر دروغ بستید. قنفذ پیام علی را به ابوبکر رساند. ابوبکر گریه طولانی کرد. عمر گفت: علی را رها نکن. ابوبکر به قنفذ گفت: دوباره نزد علی برو و بگو: با خلیفهرسول خدا بیعت کن. علی گفت: سبحان الله، آنچه را که از آن او نیست برای خودش ادعا کرده است. قنفذ پیام علی را به ابوبکر رساند. ابوبکر بازهم بسیار گریه کرد. پس از آن عمر برخاست و گروهی با او همراه شدند و به در خانه فاطمه آمدند. در زدند. وقتی فاطمه صدای آنها راشنید، با صدای بلند فریاد کرد: «یا ابتاه» یا «رسول الله» پس از تو از پسر خطاب و پسر ابی قحافه چهها که نکشیدیم. وقتی که گروه مهاجم گریه فاطمه را شنیدند. در حالی که گریه میکردند برگشتند و دلشان به حضرت فاطمه سوخت ولی عمر و عدهای ماندند. علی را بیرون آوردند وگفتند بیعت کن. علی گفت: اگر بیعت نکنم چه میکنید؟ گفتند: به خدا سوگند گردنت را میزنیم، (الامامة و السیاسة، ج 1، ص 30، تحقیق استاد علی شیری، منشورات رضی).

همانطور که ملاحظه میکنید در منابع شیعه، این حادثه به طور کامل ذکر شده است و منابع اهل سنّت تنها به آتش آوردن اشاره کردهاند.

اگرمیخواهید به همه مآخذ و منابع شیعه و سنی آگاهی پیدا کنید به کتاب «مأساة الزّهراء» نوشته جناب سید جعفر مرتضی عاملی لبنانی، ج دوم مراجعه کنید. این کتاب درباره موضوع مورد بحث، بسیار مفصّل بررسی و بحث کرده است.

برای آگاهی بیشتر ر . ک :

مدارک شیعه :

1- کامل الزیارات ابی القاسم جعفربن محمد بن جعفر بن موسی بن قولیه , ص 332

2- بحارالانوار , ج 28 , ص 61 - ج , 29 , 192 - ج 30 , ص 348 - ج 43 , ص 170

3- الاختصاص شیخ مفیدص 182

4- دلائل الامامه طبری ص 45

5- وفات الصدیقه الزهر(س ) علامه مقدأم ص 78

منابع اهل سنت :

1- الملل والنحل الشهرستانی ج 1 , ص 57

2- مناقب آل ابیطالب ابن شهر آشوب ج 3 , ص 358 (به نقل از ((المعارف )) ابن قتیبه )

3- الامامه والخلافه مقاتل بن عطیه، ص 160

4- انساب الاشراف بلاذری ، ج 1 , ص 586

5- العقد الفرید ابن عبد ربه، ج 4 , ص 259

6- الوافی بالوفیات ، ج 6 , ص 17


نوشته شده توسط جانشین دسته در سه شنبه 88/3/5 و ساعت 3:51 عصر
نظرات دیگران()
تصاویری از معجزه 13 رجب (شکافتن دیوار کعبه) 

سلام خداوند عالمیان به رسول الله محمد مصطفی و بر اهل بیت گرامیش و لعنت أبدی او بر دشمنان و ظالمینشان تا روز قیامت.
همگی می دانیم که حضرت علی علیه السلام مولود کعبه است ، و نیز می دانیم که فاطمه بنت اسد علیها السلام از در کعبه وارد نشد بلکه دیوار کعبه برای او به أمر خدا بشکافته شد و او وارد کعبه شد .
ولی آنچه که نمی دانیم :
اینست که اخیراً کشف شده که این شکاف هر سال در روز 13 ماه رجب ترک بر می دارد و حکومت عربستان سعودی سعی می کند این حقیقت را با ترمیم و تعمیر بپوشاند ، این حقیقت را با استفاده از عکس های گرفته شده ببینید.


(برای دریافت بر روی تصاویر کلیک کنید)


  
  
  


نوشته شده توسط جانشین دسته در سه شنبه 88/3/5 و ساعت 3:44 عصر
نظرات دیگران()
در محضر بهجت 

 


در محضر بهجت


امروز یعنی 27 اردیبهشت 1388 خبر تأسف بار ارتحال عالم ربانی و فاضل صمدانی و عارف بالله حضرت آیت الله العظمی آقای محمد تقی بهجت(رضوان الله تعالی علیه) را از طریق اخبار شنیدم و بسیار متأثر شدم، زیرا ایشان یکی از استوانه های علمی و معنوی ایران بودند که با رفتنشان خلأ بزرگی را ایجاد کردند که با هیچ چیزی جبران نمی شود./ ..... إِذَا مَاتَ الْعَالِمُ انْثَلَمَ فِی الْإِسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا تُسَدُّ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَة.....بسیاری از مردم برای حل مشکلاتشان به ایشان نامه می نوشتند و حضرتش دستوراتی می فرمودند که این مطالب در کتابی با نام در محضر بهجت جمع شده؛ توصیه های ایشان به ذکر ها و توجه و اخلاص و عمل به معلومات خلاصه می شد، ایشان می فرمودند:« به آنچه می دانید عمل کنید تا به آنچه نمی دانید دسترسی پیدا کنید (مضمون حدیث معصوم)»


از جمله توصیه های ایشان در مورد مطالعه روز مره کتاب شریف جهاد با نفس« وسایل الشیعه» بود، ایشان می فرمودند:« هر روز سعی کنید یک حدیث از کتاب جهاد با نفس «وسایل الشیعه» را مطالعه کنید و سعی نمائید به آن عمل کنید، بعد از یک سال خواهید دید که حتماً عوض شده اید، مانند داروئی که انسان مصرف کند و بعد از مدتی احساس بهبودی می کند».


اینک چند حدیث از این کتاب شریف برای شادی روح آن عالم فرزانه تقدیم ارادتنمدان اهلبیت و علمای عامل می شود، که امیدوارم ما هم بتوانیم عامل به این احادیث باشیم.


1- امام صادق(ع) فرمودند: هرکس گناهی مرتکب شود، به او هفت ساعت مهلت داده شود تا توبه کند، اگر سه مرتبه، بگوید : أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَیَّ الْقَیُّومَ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ ، هیچ گناهی بر او نوشته نشود.


 وَ بِالْإِسْنَادِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ أَبِی أَیُّوبَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَنْ عَمِلَ سَیِّئَةً أُجِّلَ فِیهَا سَبْعَ سَاعَاتٍ مِنَ النَّهَارِ فَإِنْ قَالَ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَیَّ الْقَیُّومَ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ لَمْ تُکْتَبْ عَلَیْهِ 2- امام باقر(ع) فرمودند: همانا در جهنم کوهی است که به آن صَعَدا گفته می شود و در آن کوه دره ای است به نام سَقَر و به راستی که در آن دره چاهی است که به آن هَبهَب گویند، که هر گاه درِ آن چاه برداشته شود، اهل دوزخ از گرمای آن به ناله و فریاد آیند، آن چاه منزلگاه متکبران است.


وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَنِ الصَّفَّارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ هِلَالٍ عَنْ عُقْبَةَ بْنِ خَالِدٍ عَنْ مُیَسِّرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ إِنَّ فِی جَهَنَّمَ لَجَبَلًا یُقَالُ لَهُ الصَّعَدَا وَ إِنَّ فِی الصَّعَدَا لَوَادِیاً یُقَالُ لَهُ سَقَرُ وَ إِنَّ فِی سَقَرَ لَجُبّاً یُقَالُ لَهُ هَبْهَبُ کُلَّمَا کُشِفَ غِطَاءُ ذَلِکَ الْجُبِّ ضَجَّ أَهْلُ النَّارِ مِنْ حَرِّهِ ذَلِکَ مَنَازِلُ الْجَبَّارِینَ   3- برای هر دردی دوائی است و دوای گناهان استغفار است.


 وَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا رَفَعُوهُ قَالُوا قَالَ لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ دَوَاءٌ وَ دَوَاءُ الذُّنُوبِ الِاسْتِغْفَارُ 4- امام صادق (ع) از پدرانش از امیرالمؤمنین(ع) از پیامبر (ص) نقل کردند که حضرت فرمود: ای علی! پیش از چهار چیز به چهار چیز مبادرت کن؛ جوانی را پیش از پیر شدنت دریاب، سلامت خودت را قبل از بیماریت غنیمت بشمار، از ثروتمندی قبل از این که فقیر شود استفاده خیر کن، پیش از مردنت زندگی خود را غنیمت بشمار.


أَبِی عَنْ سَعْدٍ عَنِ ابْنِ یَزِیدَ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ غَزْوَانَ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص بَادِرْ بِأَرْبَعٍ قَبْلَ أَرْبَعٍ بِشَبَابِکَ قَبْلَ هَرَمِکَ وَ صِحَّتِکَ قَبْلَ سُقْمِکَ وَ غِنَاکَ قَبْلَ فَقْرِکَ وَ حَیَاتِکَ قَبْلَ مَوْتِکَ   5- امام رضا(ع) فرمودند: براستی برای خداوند در هر روز و شب ندا دهنده ای است که ندا می دهد: ای بندگان خدا دست نگه دارید از معصیت خدا، پس اگر چهار پایان چرنده، کودکان شیرخوار و پیران قد خمیده نبودند، عذابی بر شما می فرستادم که به سبب آن کوبیده و ریزه ریزه شوید.


وَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنِ ابْنِ عَرَفَةَ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ ع قَالَ إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی کُلِّ یَوْمٍ وَ لَیْلَةٍ مُنَادِیاً یُنَادِی مَهْلًا مَهْلًا عِبَادَ اللَّهِ عَنْ مَعَاصِی اللَّهِ فَلَوْ لَا بَهَائِمُ رُتَّعٌ وَ صِبْیَةٌ رُضَّعٌ وَ شُیُوخٌ رُکَّعٌ لَصُبَّ عَلَیْکُمُ الْعَذَابُ صَبّاً تُرَضُّونَ بِهِ رَضّاً  این پنج حدیث تقدیم به روح حضرت آیت الله العظمی بهجت«رحمت الله علیه»، امیدوارم که با دعای ایشان در عالم برزخ ما هم بتوانیم پیروان خوبی برای اهلبیت با فضیلت پیامبر اعظم (ص) باشیم، إن شاء اللهشادی روح علماء اسلام و وارثان علم نبی مکرم(ص) بویژه مرحوم آیت الله بهجت صلوات:


اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم


نوشته شده توسط جانشین دسته در سه شنبه 88/3/5 و ساعت 12:46 عصر
نظرات دیگران()
لب گشودن امام حسن علیه السلام در مجلس معاویه 

طبرسی از شعبی، ابو مخنف و یزید بن حبیب مصری، روایت کرده که آنها گفتند:

روزی امام حسن علیه السلام در مجلسی که معاویه و دیگران حضور داشتند، حضور یافت.

راوی میافزاید: در آن هنگام مغیره سخن گفت و تمام سخنانش، علیه علی علیه السلام بود . امام حسن علیه السلام فرمودند: اما تو ای مغیره! بی‌گمان، دشمن خدای متعال و دور افکنده‌ی کتابش هستی ... تو کسی هستی که فاطمه دختر رسول خدا را چنان کتک زدی که جای تازیانه‌ات خونابه بست و طفلش را سقط کرد. تو این کار را برای نشان دادن برتری رأی و نظرت بر رأی پیامبر اکرم، مخالفت با فرمان و دستور آن حضرت و شکستن حرمت و حریم او، انجام دادی. در حالی که رسول خدا، درباره فاطمه علیهاالسلام، فرموده بود: ای فاطمه! تو سرور و سالار زنان بهشت هستی.

 

منبع:

مسعودی، اثبات الوصیه، ص 278


نوشته شده توسط جانشین دسته در سه شنبه 88/3/5 و ساعت 12:16 عصر
نظرات دیگران()
وای اگر فاطمه - علیهاالسلام - نفرین میکرد؟ 

ابن شهر آشوب از شیخ طوسی نقل کرده که در کتاب «اختیار معرفة الرجال» از امام صادق علیه السلام و سلمان فارسی، چنین آورده است:

وقتی امیرمومنان علی علیه السلام را از خانه‌اش بیرون آوردند، فاطمه علیهاالسلام از منزل خارج شد و به سر تربت پاک پیامبر اکرم حضور یافت و خطاب به مردم فرمود: دست از پسر عمویم بردارید! سوگند به خدایی که محمد را به حق و راستی فرستاد و به پیامبری برانگیخت، اگر دست از او برندارید، گیسوانم را افشان می‌کنم، پیراهن پیامبر خدا را بر سر می‌گذارم و با ناله و شیون به خدای متعال، شکایت می‌کنم. به خدا سوگند! شتر صالح، نزد خدای متعال شریف‌تر و بزرگوارتر از فرزندانم نیست.

سلمان گفت: به خدا سوگند! در این هنگام دیوارهای مسجد را دیدم که از بنیان بلند شد. به گونه‌ای که عبور از زیر آنها میسر بود. لذا نزدیک فاطمه رفتم و عرض کردم: بانویم و سرورم! خداوند تبارک و تعالی، پدرت را پیامبر رحمت قرار داد. بنابراین شما، دردآور و بلاخیز نباشید. فاطمه آرام گرفت و دیوارهای مسجد به جای خود بازگشتند. به گونه‌ای که گرد و خاک از آنها برخاست و بینی ما را آکنده ساخت.(1)

در برخی روایات هم آمده که حضرت علی علیه السلام به سلمان فرمود که به زهرا بگو علی می‌گوید نفرین نکن که خانم دو سرا نفرین نمی‌کند.

کلینی با سند خود از ابوجعفر علیه السلام، نقل کرده که فرمود:

به خدا سوگند! اگر فاطمه – علیهاالسلام - گیسوانش را افشان می‌کرد، همه آنها نابود می‌شدند.(2)

 

منبع:

1- ابن شهر آشوب، مناقب، ج 3، ص 339 .

2- کلینی، کافی، ج 8، ص 238، ح 321


نوشته شده توسط جانشین دسته در سه شنبه 88/3/5 و ساعت 12:15 عصر
نظرات دیگران()
ملاقات کنندگان دختر پیغمبر(ص) در بستر بیماری 

دختر پیغمبر چند روز را در بستر بیمارى بسر برده؟ درست نمى‏دانیم،اما مشهور این است که آن حضرت هفتاد و پنج یا نود و پنج روز پس از پیامبر اکرم به شهادت رسیده است. قدر مسلم آن که حضرتش مدتی را در بستر بیماری به سر بردند. 

دختر پیغمبر به آنان گفت نشنیدید که پدرم فرمود فاطمه پاره تن من است هر که او را بیازارد مرا آزرده است؟ گفتند چنین است! فاطمه گفت ‏شما مرا آزردید و من از شما ناخشنودم و آنان از خانه او بیرون رفتند. بخارى در صحیح نویسد: پس از آن که دختر پیغمبر میراث خود را از خلیفه خواست و او گفت از پیغمبر شنیدم که ما میراث نمى‏گذاریم زهرا دیگر با او سخن نگفت تا درگذشت.

به نقل مجلسى از دلائل الامامه در این بیمارى - که منجر به شهادت حضرت شد - دو تن از صحابى پیغمبر، ابوبکر و عمر خواستار دیدار ایشان شدند. اما دختر پیغمبر رخصت این دیدار را نداد. حضرت على علیه السلام گفت من پذیرفته‏ام که تو به آنان اجازه ملاقات دهى. فاطمه گفت ‏حال که چنین است ‏خانه خانه تو است. (7) اما ظاهرا از این ملاقات نتیجه‏اى به دست نیامد. دختر پیغمبر به آنان گفت نشنیدید که پدرم فرمود فاطمه پاره تن من است هر که او را بیازارد مرا آزرده است؟ گفتند: چنین است! فاطمه گفت ‏شما مرا آزردید و من از شما ناخشنودم (8) و آنان از خانه او بیرون رفتند. بخارى در صحیح می نویسد: پس از آن که دختر پیغمبر میراث خود را از خلیفه خواست و او گفت از پیغمبر شنیدم که ما میراث نمى‏گذاریم زهرا دیگر با او سخن نگفت تا درگذشت.(9)

در واپسین روزهاى زندگى، اسماء دختر عمیس را که از مهاجران حبشه و از نزدیکان وى بود طلبید. اسماء نخست زن جعفر بن ابى طالب بود، چون جعفر در نبرد موته شهید شد به ابوبکر بن ابى قحافه شوهر کرد. دختر پیغمبر به اسماء گفت:

- من خوش نمى‏دارم بر جسد زن، جامه‏اى بیفکنند و اندام او از زیر جامه نمایان باشد.

- من در حبشه چیزى دیدم، اکنون صورت آن را به تو نشان مى‏دهم. سپس چند شاخه تر خواست. شاخه‏ها را خم کرد. پارچه‏اى به روى آن کشید. دختر پیغمبر گفت:

- چه چیز خوبى است. نعش زن را از نعش مرد مشخص مى‏سازد. (10)

 

در آخرین روز زندگانى آبى خواست. بدن خود را نیکو شست و شو داد، جامه‏هاى نو پوشید و به غرفه خود رفت. خادمه خویش را گفت تا بستر او را در وسط غرفه بگستراند. سپس روى به قبله دراز کشید دست‏ها را بر گونه‏ها نهاد و گفت من همین ساعت‏ خواهم مُرد. (11) به نقل علماى شیعه، شوهرش على علیه‌السلام او را شست و شو داد. ابن سعد نیز همین روایت را اختیار کرده است.(12) لیکن ابن عبد البر گوید دختر پیغمبر اسماء را گفت تا متصدى شست و شوى او باشد. و گویا اسماء در شست و شوى فاطمه با على علیهماالسلام همکارى داشته است.

ابن عبد البر نوشته است چون دختر پیغمبر زندگانى را بدرود گفت، عایشه خواست ‏به حجره او برود اسماء طبق وصیت، او را راه نداد. عایشه شکایت ‏به پدر برد که:

- این زن خثعمیه (13) میان من و دختر پیغمبر در آمده است و نمى‏گذارد من نزد جسد او بروم. به علاوه براى او حجله‏اى چون حجله عروسان ساخته است. ابوبکر در حجره دختر پیغمبر آمد و گفت:

- اسماء چرا نمى‏گذارى زنان پیغمبر نزد دختر او بروند؟ چرا براى دختر پیغمبر حجله ساخته‏اى؟

- زهرا به من وصیت کرده است کسى بر او داخل نشود. چیزى را که براى نعش او ساخته‏ام، وقتى زنده بود به او نشان دادم و به من دستور داد مانند آن را برایش بسازم.

- حال که چنین است هر چه به تو گفته چنان کن. (14)

ابن عبدالبر نوشته است نخستین کس از زنان که در اسلام براى او بدین سان نعش ساختند فاطمه علیهاالسلام دختر پیغمبر بود. سپس مانند آن را براى زینب بنت جحش (زن پیغمبر) آماده کردند.

 

پى‏نوشت‌ها:

1. بحارالانوار، ص 191، ج 43/ روضة الواعظین، ص 151.

2. الاستیعاب، ص 749.

3. بحارالانوار، ص 213، ج 43.

4. عیون المعجزات، به نقل مجلسى، ص 212.

5. طبقات، ج 8، ص 18.

6. انساب الاشراف، بلاذرى، ص 402.

7. بحارالانوار، ج 43، ص 170، به نقل از دلائل الامامه و نیز رجوع شود به علل الشرائع، ج 1، ص 178.

8. بحارالانوار، ص 171.

9. صحیح، ج 5، ص 177.

10. استیعاب، ص 751/ طبقات ابن سعد، ج 8، ص 18/ انساب الاشراف، ص 405/ بحارالانوار، ج 43، ص 189.

11. بحارالانوار، ج 43، ص 172 به نقل از امالى شیخ طوسى/ انساب الاشراف، ص 402/ طبقات، ج 8، ص 17- 18.

12. طبقات، ج 8، ص 18.

13. خثعم از قحطانیان و از عرب‏هاى جنوبى بوده است. و این سرزنشى است که عدنانیان (و از جمله قریش) به قحطانیان مى‏کردند.

14. استیعاب، ص 751، چنان که نوشتیم اسماء در این تاریخ زن ابوبکر بوده است.


نوشته شده توسط جانشین دسته در سه شنبه 88/3/5 و ساعت 12:14 عصر
نظرات دیگران()
ستمگران فاطمه؛ لعنت شدگان خدا و پیامبر 

ستمگران فاطمه؛ لعنت شدگان خدا و پیامبر

 

پروردگار عالم در سوره‏ احزاب آیه‏ 57 مى‏فرمایند: "ان الذین یوذون الله و رسوله لعنهم الله فى الدنیا والآخرة"؛ به یقین کسانى که خدا و پیامبر او را اذیت مى‏کنند، در دنیا و آخرت ملعون بوده و از رحمت الهى دور مى‏باشند.

قطع نظر از روایات خاصه که از طریق شیعه نقل شده، اگر آن احادیثی را که در کتب معتبر عامه آمده است را که «اذیت فاطمه علیهاالسلام را اذیت خدا و پیامبرش مى‏دانند» را با این آیه شریفه کنار هم گذاشته و نتیجه بگیریم، آنگاه به این ثمره خواهیم رسید که هر کس فاطمه علیهاالسلام را اذیت کرده و در حق او ستمگرى نموده و به خانه او تجاوز کرده و ... در دنیا و آخرت ملعون بوده و از رحمت الهى محروم و به عذاب دردناک در قعر آتش جهنم گرفتار خواهد آمد. علاوه بر این، استدلال و استنتاج، از تفسیر على بن ابراهیم نقل شده که این آیه در مورد کسانى نازل شده، که حق على علیه‏السلام را غصب کنند و فاطمه علیهاالسلام را از حقش محروم نموده و وى را به خشم آورند... .(1)

«ان الذین یوذون الله و رسوله لعنهم الله فى الدنیا و الاخره و اعدلهم عذابا مهینا»؛ نزلت فیمن غصب امیرالمؤمنین حقه و اخذ حق فاطمه و آذاها... .

پس، با این بیان روشن (ایذا فاطمه علیهاالسلام ایذا خدا و پیامبر، موذیان خدا و پیامبر ملعون، پس موذیان و مبغضان فاطمه ملعون). ملاحظه مى‏شود که خداوند، دشمنان و ستمگران فاطمه علیهاالسلام را در قرآن مجید ملعون خوانده است. و اما از نظر پیامبر خدا صلى الله علیه و آله نیز، از طریق اهل تسنن، از ابن‏عباس در یک حدیث مفصل در مورد حضرت فاطمه علیهاالسلام چنین آمده است:

اللهم العن من ظلمها و عاقب من غصبها، و ذلل من اذلها، و خلد فى نارک من ضرب جنبها حتى القت ولدها، فتقول الملائکه عند ذلک (آمین) (2) ؛ خداوندا! هر کس فاطمه را مورد ستم قرار دهد از رحمت خود دور بدار (لعنتش کن) و غاصبین حقش را عذاب کن و کسى که او را خوار گرداند، خوارش فرما و آنان که به پهلوى او مى‏زنند و باعث سقط فرزندش مى‏شود براى همیشه در آتش دار، (این دعاها با آمین ملائکه به اجابت مى‏رسد.)

چنانچه ملاحظه مى‏کنید در این حدیث پیامبر خدا ستمگران و غاصبین حق فاطمه علیهاالسلام را ملعون خوانده و آنان را براى همیشه اهل آتش مى‏داند.

 

پی‌نوشت‌ها:

1ـ عوالم، ج 11، ص 110/ بحارالانوار، ج 43، ص 25، ح 23.

2ـ فرائدالسمطین، ج 2، ص 35، ح


نوشته شده توسط جانشین دسته در سه شنبه 88/3/5 و ساعت 12:13 عصر
نظرات دیگران()
فاطمه‏ علیها السلام و بانوان جهان‏ 

فاطمه‏ علیها السلام و بانوان جهان‏

در روایتى عبارت «فى زجاجة کانّها کوکب درّى...»10 به وجود بزرگوار صدّیقه کبرى فاطمه زهراعلیها السلام تأویل شده و به حسب آن روایت، ایشان مانند ستاره‏اى درخشان در میان بانوان جهان است.11 به همین جهت است که وقتى شخصى از پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم پرسید که: مریم با فضیلت‏تر است یا فاطمه؟ آن حضرت نخست در پاسخ سکوت نمود تا آنکه آن شخص بار دیگر سؤال کرد: یا رسول اللّه! فاطمه افضل است یا مریم؟ پیامبرگرامى در پاسخ فرمود: «فاطمه در دنیا و آخرت بافضیلت‏تر است.» و در روایتى نیز آمده است که: «برترین زنان جهان چهار تن هستند: آسیه، مریم، خدیجه و فاطمه‏علیهم السلام، اما فاطمه برترین آنهاست.» و در روایتى دیگر آمده است: «مریم برگزیده زنان عصر خود، اما فاطمه برگزیده زنان همه زمانها است.»


نوشته شده توسط جانشین دسته در سه شنبه 88/3/5 و ساعت 12:12 عصر
نظرات دیگران()
کیفر اخروى دشمنان حضرت فاطمه علیهاالسلام 

کیفر اخروى دشمنان حضرت فاطمه علیهاالسلام

 

اگر به دقت به آیات قرآن مجید نظرى بیفکنیم و رابطه برخى از آیات آن را در مورد حضرت زهرا علیهاالسلام مورد توجه قرار دهیم، خواهیم دید که پروردگار عالم عذاب دردناک و خوارکننده‏اى براى دشمنان آن حضرت وعده مى‏دهد.

از جمله در آیه‏ 61 سوره‏ى توبه مى‏فرماید: «والذین یوذون رسول‏ الله لهم عذاب الیم؛ کسانى که پیامبر خدا صلى الله علیه و آله را اذیت مى‏کنند به عذاب دردناکى گرفتار آیند.»

و در آیه‏ 57 احزاب مى‏فرماید: «ان الذین یوذون الله و رسوله لعنهم الله فى الدنیا والاخره و اعدلهم عذابا مهینا؛ به یقین کسانى که به ایذا خدا و پیامبر مى‏پردازند در دنیا و آخرت از رحمت الهى به دور بوده، عذاب خوارکننده‏اى در انتظار آنان است.»

در حدیثی از طریق اهل تسنن از حضرت سلمان نقل شده که پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله در مورد دشمنان فاطمه علیهاالسلام فرمودند:

یا سلمان! ویل لمن یظلمها و یظلم بعلها امیرالمؤمنین علیا و ویل لمن یظلم ذریتها و شیعتها؛ یا سلمان! واى بر آن ستمگرانى که به فاطمه و شوهرش على امیرالمؤمنین ستم کنند؟! حتى واى بر آنان که بر فرزندان و شیعیان فاطمه جفا نمایند.

از این روایات که «ایذا فاطمه علیهاالسلام ایذا خدا و پیامبر است» چنین نتیجه مى‏گیریم که دشمنان فاطمه طبق همین دو آیه و آیات مشابه دیگر، در آتش ابدى که از قهر خدا سرچشمه مى‏گیرد قرار خواهند گرفت.

و در حدیثى رسول خدا در این زمینه مى‏فرمایند: هر کس با دشمنى فاطمه و اهل‏بیت من از دنیا برود کافر از دنیا رفته و بوى بهشت به مشام او نمى‏رسد و در پیشانى او مى‏نویسند این شخص از رحمت خدا به دور است. (1)

در حدیثی از طریق اهل تسنن از حضرت سلمان نقل شده که پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله در مورد دشمنان فاطمه علیهاالسلام فرمودند:

یا سلمان! ویل لمن یظلمها و یظلم بعلها امیرالمؤمنین علیا و ویل لمن یظلم ذریتها و شیعتها (2)؛ ای سلمان! واى بر آن ستمگرانى که به فاطمه و شوهرش على امیرالمؤمنین ستم کنند؟! حتى واى بر آنان که بر فرزندان و شیعیان فاطمه جفا نمایند.

قابل توجه است که در این حدیث ضمن تعبیر امیرالمؤمنین بر حضرت على علیه‏السلام آن هم در مدرک معتبر اهل تسنن، دشمنان فاطمه علیهاالسلام و شوهر و فرزندان و شیعیان را تهدید به کیفر و عذاب الهى مى‏نماید، و مى‏رساند که چنین افرادى روزگار سیاهى در پیشگاه خدا خواهند داشت.

 

پی‌نوشت‌ها:

1ـ تفسیر کشاف، ج 3، ص 82/ فرائد، ج 2، ص 255 ش 251/ طرائف، ص 267/ فخر رازى، ج 27، ص 165/ قرطبى، ج 8، ص 43 ذیل آیه‏ 23 سوره‏ شورى/ نمونه، ج 20، ص 413/ سفینه، ج 1، ص 201.

2ـ فرائدالسمطین، ج 2، ص 67، ش 391


نوشته شده توسط جانشین دسته در سه شنبه 88/3/5 و ساعت 12:12 عصر
نظرات دیگران()
<   <<   41   42   43   44   45   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
ساخت بازیهای ضد شیعَه باحمایت مستقیم وهابیت و صهیونیزم!!!
روایتی جالب از شهدا (ضرر نمی کنین)
اهانت بقران
یک روز یک مرد انگلیسی از یک شیخ مسلمان پرسید: «چرا در اسلام زنان
من نه از رد شدن جمعه ها می ترسم، نه از طولانی شدن زمان که ظهورتا
حجاب یک مفهوم عام و عالی است که پوشش نیز جزیی از آن است.
معنی عشق چیست؟
تنها نامحرم!
حجابـــ مانند اولین خاکریز جبهہ استـــ
کاش نامی از تو در دنیا نبود ... مرگ بر نیرنگت ای آل سعود!
نجات از شبهه و شهوت
[عناوین آرشیوشده]
طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ
بالا