سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ارتش بعث عراق برای سر این خلبان جایزه تعیین کرده بود 
صبح سی‌ام تیر ماه سال 1361 خلبان شهید، عباس دوران که در تعداد پرواز جنگى در نیروى هوایى رکورد داشت و عراق، براى سرش جایزه تعیین کرده بود، پس از بمباران پالایشگاه بغداد، هواپیما را که آتش گرفته بود، به هتل محل برگزارى اجلاس سران غیرمتعهدها مى‌کوبد.
سی‌ام تیر ماه، سالروز شهادت مردی بزرگ از مدافعان کشور اسلامی‌مان است؛ خلبانی که با شجاعت و ایمان خود در دوران دفاع مقدس، نام خویش را به عنوان یکی از قهرمانان تاریخ و ملت مسلمان ایران ثبت کرد.

عباس دوران به سال 1329 در شیراز متولد شد. وی با آغاز جنگ تحمیلی، خدمت خود را در پست افسر خلبان شکاری و معاونت عملیات فرماندهی پایگاه سوم شکاری شهید نوژه ادامه داد.
او در سال‌‌های دفاع مقدس بیش از یکصد سورتی پرواز جنگ انجام داد. دوران در تاریخ 7 /9/ 1359 اسکله «الامیه» و «البکر» را غرق کرد و در عملیات فتح المبین نیز حماسه آفرید. در تاریخ 30/ 4/ 1361 برای انجام مأموریت حاضر شد و هدف مورد نظر او ناامن کردن بغداد از انجام کنفرانس سران کشورهای غیرمتعهد بغداد بود؛ اما هنگام عملیات اصابت موشک عراقی، باعث شد هواپیما آتش بگیرد. دوران به طرف پالایشگاه الدوره پرواز کرد و همه بمب‌ها را روی پالایشگاه فرو ریخت. قسمت عقب هواپیما در آتش می‌سوخت. کاظمیان، همراهش با چتر نجات به بیرون پرید، ولی دوران به سمت هتل سران ممالک غیرمتعهد پرواز کرد و در آخرین لحظات با یک عملیات استشهادی، هواپیما را به ساختمان هتل کوبید. سردار دلاور 32 ساله ایران اسلامی در روز سی‌ام تیر سال 1361 به شهادت رسید.
 
با هواپیما به  قلب دشمن می‌زنم
او در طول جنگ تحمیلی بیش از 120 پرواز جنگی داشت. وی بارها می‌گفت: اگر هواپیما بال نداشته باشد، خودم بال درآورده و بر سر دشمن فرود می‌آیم و هرگز تن به اسارت نخواهم داد.

در طول پرواز صحبت نمى‌کرد. همواره مى‌گفت: اگر از مسیر منحرف شده و یا حالت نامتعادلى داشتم، با من صحبت کنید، خودتان هم مواظب اطراف باشید. همچنین بسیارى از دوستانش از زبان او شنیده بودند که اگر روزى هواپیماى من آماج قرار گیرد، هرگز آن را ترک نمى‌کنم و با آن به قلب دشمن حمله‌ور مى‌شوم.

او به عنوان لیدر دسته‌ای دو فروندیF_14 برای مقابله با تجاوز هوایی 9 فروند هواپیمای دشمن از زمین بلند شد. دقایقی بعد در حالی کنترل زمینی به آنها هشدار می‌داد که مراقب باشند تا مورد اصابت قرار نگیرند، در آسمان خوزستان به سوی جنگنده‌ها مهاجم حمله‌ور شد و با سرنگون کردن دو فروند میگ 23 عراقی، بقیه را مجبور به فرار کرد. این نبرد درخشان هوایی در جدول آمارهای و رکود درگیری‌های هوایی جهان با نام A_DoWran بسیار پرآوازه و برای هر ایرانی غرورآفرین است.

حماسه‌ای در آذر 1359
عملیات در تاریخ 1359.9.7 آغاز می‌شود. در همان ساعات نخست نبرد در یک عملیات متهورانه، عباس دو ناوچه نیروى دریایى عراق را در حوالى اسکله «الامیه» و «البکر» سرنگون کرد. تا پایان عملیات، دوران و هم‌رزمانش مرتبا هواپیما عوض می‌کردند، به گونه‌‌ای که پس از فرود، دوران از هواپیما پیاده می‌شد و به هواپیمای دیگری که مسلح بود سوار می‌شد و به نبرد ادامه می‌داد. عباس بی‌نهایت شجاع بود. آن روزها سخت‌ترین مأموریت‌ها را می‌پذیرفت. در این عملیات به او که در حال پرواز بود، اطلاع دادند باید عملیات نیمه تمام رها شود، که عباس نپذیرفت و با رشادت تمام، این دو اسکله را نابود ساخت. چنانچه مى‏گفتند و به اثبات هم رسید، نیروى دریایى عراق را سرهنگ خلبان عباس دوران و سرهنگ خلبان خلعتبرى به نابودى کشاندند.

در آستانه فتح خرمشهر
در آستانه عملیات بیت‌المقدس، دشمن دست به تحرکات گسترده‌ای زده بود و مرتبا نیرو و تجهیزات به جبهه‌های جنوبی می‌فرستاد؛ بنابراین، از سوی نیروی هوایی تدبیری اندیشیده شد تا ضربه‌ای کاری به دشمن وارد شود. برای همین، پس از گرفتن اطلاعات لازم و تهیه نقشه‌های پروازی، تصمیم بر این شد که در یک عملیات گسترده هوایی، عقبه دشمن از جمله نفرات و تجهیزات آنها از ارتفاع بالا بمباران شدید شود.

در 29 اسفند سال 1360 طرح آغاز شد و دوران به عنوان لیدر یا همان فرمانده دسته پروازی، برگزیده و پانزده نفر از خلبانان تیزپرواز ارتش جمهوری اسلامی ایران نیز انتخاب شدند. پس از توجیهات لازم توسط دوران، همگی به پرواز درآمدند و با هدایت او، مواضع دشمن به سختی بمباران و راه برای فتح خرمشهر هموار شد.

از حماسه تا شهادت
تابستان1361صدام حسین بر برگزاری کنفرانس سران غیرمتعهدها در بغداد پافشاری و تأکید داشت و چند ماه زودتر بنزهای تشریفاتی خریداری شده را در اتوبان‌های بغداد به نمایش گذاشت؛ اما صبحگاه تیر1361 آخرین پرواز عباس دوران، جولان بر فراز بغداد با جنگنده دوست داشتنی‌اش E3_F4 6570 و بمباران پالایشگاه الدوره بود. او با نمایشی از عزت و شجاعت، جنگنده شعله‌ورش را با خشم و کین بر قلب دشمن فرود آورد تا خواب صدام را پریشان کرده و میزبانی اجلاس سران غیرمتعهد‌ها را از او بگیرد.

این عملیات برای جمهوری اسلامی از نظر سیاسی بسیار مهم بود. اگر کنفرانس سران کشورهای غیره متعهد در بغداد برگزار می‌شد، صدام برای هشت سال ریاست آن را به عهده می‌گرفت؛ بنابراین، تنها راهی که می‌شد از برگزاری کنفرانس جلوگیری کرد، ناامن نشان دادن بغداد بود؛ آنچه که صدام به امنیت آن افتخار می‌کرد.

عباس با این حرکت شهادت طلبانه‌اش، باعث شد، این اجلاس به علت نبود امنیت در بغداد برگزار نشود. او به آسمان پر کشید؛ آن هم با روحی به گستره آسمان. وی قصد ترک سفینه آتش گرفته را نداشت و این را بارها پیش از حادثه به دوستانش گفته بود که بعثی‌ها آرزوی اسارت من را به گور خواهند برد.

و این گونه بود که عاشقانه در حالی که به کابین عقب خود دستور خروج اضطراری داده و دستگیره خروج را کشیده بود، جنگنده شعله‌ورش را به یکی از ساختمان‌های نظامی بغداد کوبید و از حجم انبوه دود و آتش برای دیدار جمال الهی به آسمان‌ها پرکشید. 

صبح سی‌ام تیر ماه سال 1361 خلبان شهید، عباس دوران، که در تعداد پرواز جنگى در نیروى هوایى رکورد داشت و عراق براى سرش جایزه تعیین کرده بود، پس از بمباران پالایشگاه بغداد، هواپیما را که آتش گرفته بود، به هتل محل برگزارى اجلاس سران غیرمتعهدها مى‌کوبد و بدین ترتیب با شهادت خود، کارى کرد که اجلاس سران غیرمتعهدها به علت ناامنی در بغداد برگزار نشد. اما دیگر خلبان این هواپیما، منصور کاظمیان، به دست نیروهاى عراقى اسیر شد.

ماجرای شهادت شهید عباس دوران از زبان خلبان کابین عقب تیمسار خلبان منصور کاظمیان

زمانی که جنگ در سال 59 آغاز شد، من در پایگاه بندرعباس بودم و بنا به درخواست خودم به پایگاه‌های همدان، دزفول و بوشهر مأمور شدم. زمانی که به پایگاه بوشهر رفتم، در آنجا با شهید بزرگوار «عباس دوران» آشنا شدم و در همانجا دو پرواز با هم انجام دادیم که هر دوی آنها موفقیت آمیز بود.

سپس در سال 1360 به همدان مأمور شدم و این همزمان بود با مأمور شدن شهید دوران به همدان، که از آنجا دیگر بیشتر وقت‌ها با هم بودیم و پروازهای بسیاری انجام دادیم، به ویژه در عملیات فتح‌المبین که پروازهای ارتفاع بالا انجام می‌دادیم. حال اگر بخواهم از ویژگی‌‌های اخلاقی شهید دوران بگویم، باید چیزی را یادآور شوم و آن اینکه ایشان آدم بسیار ساکتی بود، ولی بسیار با دل و جرأت، به گونه‌ای که هر نوع مأموریتی به او سپرده می‌شد، با آگاهی به اینکه درصد کشته شدن زیاد است، می‌پذیرفت و همیشه در این گونه مأموریت‌های خطرناک پیشگام می‌شد.

زمان عملیات رمضان بود که سخن از برگزاری کنفرانس غیرمتعهدها در بغداد به میان آمد و قرار بر این بود، رئیس کنفرانس صدام باشد.
اما ایران این موضوع را نمی‌پذیرفت و می‌گفت: «به علت اینکه عراق در جنگ است، بغداد ناامن است»، ولی سخنگویان صدام در بغداد می‌گفتند: «نه ، بغداد محل خوبی برای برگزاری این کنفرانس است و از نظر زمینی و هوایی، امنیت کامل دارد، به گونه‌ای که در آسمان بغداد یک پرنده هم جرأت پر زدن ندارد.

به همین منظور شب 29 تیر61 دستور مأموریت به پایگاه همدان ابلاغ شد. من همان شب «آماده شب» بودم و فردایش به اداره رفتم. نزدیک ساعت 11 بود که شهید دوران با من تماس گرفت و گفت: «بیا پست فرماندهی». من هم رفتم و پس از ده دقیقه، او که قرار بود با من پرواز کند، به همراه «شهید یاسینی»، مسئول عملیات پایگاه و «شهید خضرایی» فرمانده پایگاه و خلبانان اسفندیاری، باقری، توانگریان و خسروشاهی، به پست فرماندهی آمدند و درباره چگونگی انجام عملیات صحبت‌هایی کردند و نتیجه آن شد که سه هواپیما تا لب مرز با هم پرواز کنند و وقتی به لب مرز رسیدیم، یکی از هواپیماها برگردد و دو تای دیگر با ارتفاع کم، وارد خاک عراق شوند؛ یعنی یک حالت ایذایی ایجاد شود و رادارهای عراق، نشان بدهند هواپیماها برگشتند.

صحبت‌های اصلی که تمام شد، کابین‌های جلو و عقب، صحبت‌های خصوصی را با هم انجام دادند. شهید دوران به من تأکید کرد که: «شما بیشتر حواست به هواپیماهای دشمن باشد که به ما حمله نکنند و اگر زمانی هواپیما دچار نقص شد و نتوانستیم به پروازمان ادامه دهیم، شما به تنهایی اجکت کن و من به مأموریتم ادامه می‌دهم».

این سخنان که تمام شد، رفتیم منزل برای استراحت. سی‌ام تیر سال1361 مصادف بود با سی‌ام ماه رمضان و آن شب مشخص نبود که فردا روزه است یا عید روزه! با این حال آن شب بلند شدیم و سحری خوردیم. قرار بر این بود که مأموریت ما ساعت 5 و 30 دقیقه آغاز شود؛ آن هم بدون تماس گرفتن با برج مراقبت و رادار، چرا که هدف این بود تا سکوت رادیویی رعایت شود و از طرف عراقی‌ها شنود نگردد.

ساعت 5 صبح بود که جیپی آمد جلوی منزل و من رفتم. همه خلبانان در جیپ بودند. رفتیم گردان و از آنجا به اتاق چتر و کلاه. چتر و کلاه را برداشتیم و به سمت هواپیما حرکت کردیم. در این هنگام احساس می‌کردم، دیگر برنمی‌گردم و اسیر می‌شوم، ولی صددرصد مطمئن نبودم.

همین طور که می‌رفتم، گفتم: «خدایا، اگر واقعاً قراره برنگردم، زمانی که رفتیم پای هواپیما، هواپیما یک اشکال جزیی داشته باشه». وقتی رسیدیم مکانیک‌های هواپیما به ما خوشامد گفتند. شهید دوران پیرامون هواپیما، شروع کرد به گشت زدن و چک کردن بمب‌ها و دستگاه‌های بیرونی هواپیما و من هم رفتم درون کابین‌ها تا دستگاه‌های داخلی را چک کنم.

مشغول بررسی بودیم که متوجه شدم، سمت نما و حالت نمای هواپیما در حال گردش است، در صورتی که اینجوری نباید می‌بود و باید ثابت می‌ایستاد. مکانیک‌ها آمدند و گفتند: «فعلاً نمی توانیم درست کنیم. شما می‌توانید پرواز نکنید». اما عباس می‌گفت: «این سمت نما و حالت نما در هوای صاف و بدون ابر، اصلا کاربرد ندارد و ما در این هوا نیاز به این وسیله نداریم و می‌رویم سر باند و به عنوان شماره 3 آماده پرواز می‌شویم. در اصل ما شماره 1 بودیم و شماره 3 هواپیمایی بود که که قرار شد برگردد؛ بنابراین، نخست شماره 2 بلند شد و شماره 3 دچار نقص فنی بود و نتوانست بلند شود. برای همین، ما پس از شماره 2 بلند شدیم. معمولا ما در ایران به دلیل اینکه مصرف سوخت کم باشد، با ارتفاع بالا و سرعت کم می‌رفتیم؛ یعنی با ارتفاع 15000 پا و سرعت 350 مایل به سمت بغداد حرکت کردیم. وقتی به مرز رسیدیم به خاطر اینکه رادارهای عراق ما را نگیرند، ارتفاعمان را به ده تا پانزده متری زمین رساندیم و سرعتمان را به دلیل اینکه از برد موشک‌های سام-7 (استرلا) در امان باشیم، به 450 مایل افزایش دادیم.

وقتی از مرز رد شدیم، در یک آن دیدم که موشک سام به طرف هواپیمای شماره 2 پرتاب کردند. به آنها گفتم: «موشک براتون پرتاب کردند، مواظب باشید»، ولی خب خوشبختانه موشک به سرعت هواپیما نرسید و در سیصد متری هواپیما منفجر شد. پس از مدتی از دستگاه‌های درون هواپیما، متوجه شدم رادارهای عراق ما را گرفتند؛ بنابراین، موضوع را به شهید دوران اطلاع دادم و گفتم: «رادارهای عراق ما را گرفتند».

گفت: «مسأله‌ای نیست». هواپیمای شماره 2 هم این موضوع را به ما اخطار کرد که شهید دوران به شوخی خطاب به آنها گفت: «می فرمایید که من برم زیر زمین پرواز کنم!» قرار ما بر این بود که از شرق بغداد به سمت جنوب شرق بغداد حرکت کرده و سپس به سمت پالایشگاه «الدوره» که به شهر بغداد چسبیده، برویم و در آنجا بمب‌ها را روی هدف تخلیه کنیم تا پس از مأموریت مستقیم به سمت ایران بیاییم و مجبور نشویم گردشی داشته باشیم و مورد اصابت گلوله قرار گیریم.
نزدیک پنج تا ده مایلی بغداد بود که متوجه شدیم، باید از دیوار آتشی که پیرامون شهر درست کرده اند، گذر کنیم. برای همین، وقتی دیوار آتش را رد کردیم شهید دوران به من گفت: «موتور راستمون نشون میده آتیش گرفته». گفتم: «مسأله‌ای نیست. فعلاً بریم جلو از شهر که رد شدیم یا موتور را خاموش می‌کنیم یا یک کار می‌کنیم تا از این مسأله جلوگیری بشه».

به پالایشگاه که رسیدیم از پیرامون پالایشگاه با موشک‌های سام، شروع کردند به زدن ما. من هم با یک دستگاهی که هواپیما مجهز به آن است، مشغول از کار انداختن رادارهای آنها شدم تا دست‌کم موشک نزنند. به بالای پالایشگاه که رسیدیم، با موفقیت کامل بمبها را تخلیه کردیم و در حال برگشت بودیم که من یک لحظه برگشتم به پالایشگاه نگاه کنم، دیدم هواپیما از دم تا پشت سر من آتش گرفته و می‌سوزد. سریع به شهید دوران گفتم: «هواپیما آتیش گرفته، آماده باش بپریم» و نگاه کردم، دیدم دستگاه‌های جلوی چشمم هم سیاه شده و همان زمان بود که من داشتم می‌رفتم بیرون از هواپیما. همه این رخدادها در عرض یک ثانیه رخ داد.

حالا روایت بر این است که احتمالاً آتش هواپیما به بمب‌های زیر صندلی رسید و صندلی من خودش عمل کرد و من را از آن آتش نجات داد. من که پریدم بیرون بیهوش بودم و وقتی به هوش آمدم در وزارت دفاع عراق بودم و یکی داشت لبم را که پاره شده بود بخیه می‌کرد. در این لحظه به خودم گفتم: «خدایا، من تو هواپیما بودم. اینجا کجاست؟»

پس از مدتی برای امنیت من لباس پروازم را درآوردند و دشداشه به تنم کردند و مرا به بیمارستان بردند. از آن جا هم دوباره به وزارت دفاع آوردنم. به آنها گفتم: «جناب دوران کو؟» گفتند: «از هواپیما نپرید و کشته شد». من باور نکردم، چون معلوم نبود که آنها راست می‌گویند یا دروغ، ولی خیلی دنبال این مسأله بودم و می‌خواستم برایم روشن شود که چه شده است.

نزدیک پانزده روز من را در وزارت دفاع نگه داشتند. آنجا خیلی شکنجه ام کردند. پس از آن تحویلم دادند به سازمان امنیتشان. آنجا هم 45 روز بودم تا اینکه سپردنم به دژبانی تا مرا به اردوگاه بفرستند. در آنجا یک سربازی بود که کمی انگلیسی بلد بود. به من گفت: «تو همان خلبانی نیستی که هواپیمایت را زدند؟».

گفتم: «بله! چقدر از این موضوع خبر داری؟» گفت: «پس از اینکه پالایشگاه بمباران شد، هواپیما در حالی که آتش گرفته بود، به طرف شهر می‌آمد. یکهو دیدم از داخل آن چتری بیرون پرید و پس از مدتی که هواپیما جلوتر رفت منفجر شد».

بعدها که من از خلبان‌های دیگر پرسیدم: «آیا امکان دارد هواپیما بر اثر آتش خودش در هوا منفجر شود»، گفتند: «نه، مگر اینکه موشک به آن اصابت کند، منفجر شود».

خلاصه مرا بردند اردوگاه. در اردوگاه از چگونگی حادثه پرس و جو کردم. آنها گفتند: «بیست دقیقه پیش از اینکه شما به بغداد برسید، آژیر خطر را زدند و زمانی هم که پالایشگاه را آماج قرار دادید، فردایش عکس سانحه را روزنامه‌های عراق چاپ کردند و بدین صورت بود که تکه‌های هواپیما نزدیک یکی از میدان‌های شهر به زمین خورد و از شهید دوران پوتین و دستکشش مشخص بود»؛ آنجا بود که برایم مسجل شد عباس دوران به شهادت رسیده است.

پس از سال‌ها غربت در روز دوم مرداد سال 1381بقایای پیکر پاک سرلشکرشهید عباس دوران به خاک میهن بازگشت تا این سند افتخار همیشه جاویدان تاریخ ایران اسلامی در سرزمینی که دوست داشت، تشییع و در دارالرحمه شیراز به خاک سپرده شود.

نوشته شده توسط جانشین دسته در یکشنبه 91/5/1 و ساعت 10:46 عصر
نظرات دیگران()
پولدارترین خانواده حال حاضر ایران! 

نوشته شده توسط جانشین دسته در یکشنبه 91/5/1 و ساعت 2:32 عصر
نظرات دیگران()
داستان 


نوشته شده توسط جانشین دسته در یکشنبه 91/4/18 و ساعت 8:53 عصر
نظرات دیگران()
اردشیر زاهدی وحمایت جالب از ایران ودفاع مقدس! 
بین برخی حرف بر سر این است که جلوی دستیابی ایران به انرژی هسته‌ای گرفته شود. در منطقه‌ای که تسلیحات هسته‌ای جزئی از زرادخانه کشورهاست، کشورهایی نظیر اسرائیل و هند حتی پیمان‌نامه منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای را هم امضا نکرده است...
اردشیر زاهدی، وزیر امور خارجه ایران در کابینه امیرعباس هویدا در دوره محمدرضا پهلوی، در متنی که در سایت بی‌بی‌سی فارسی منتشر کرده، به مطالب جالبی اشاره کرده است.

به گزارش بولتن، زاهدی که در میان درباریان محمدرضا پهلوی، به «پسر خوب واشنگتن» شهرت داشت، در ابتدای این مطلب نوشته است: «در تاریخ طول چند دهه اخیر به دفعات بوده که ایران و ایرانی‌ها صلح خواهی خود را به کشورهای نشان داده و برای حفظ آن کوشیده‌اند. ما به کمک ملت‌های برادرمان رفته‌ایم. زمانی که بین هند و پاکستان درگیری وجود داشت، ایران به شدت کوشید تا اختلاف را حل کند.

بارها و بارها ایران سعی کرد تا اختلافات بین پاکستان و افغانستان پایان بگیرد یا در جریان درگیری‌ها بین پاکستان و مالزی، ایران کوشید تا بین نخست‌وزیران این کشور ذوالفقار علی بوتو و تونکو عبدالرحمان وساطت کند. ما به مردم بحرین که زمانی خاک ایران بود، اجازه استقلال دادیم.

بحرین اینک بدل به پایگاه نظامی آمریکا شده است و نیروهای پلیس‌ آن به دلیل دوستی این کشور با آمریکا، به روی مردم خودشان آتش گشوده‌اند. پنجمین پایگاه نظامی آمریکا در آب‌های این کشور بسیار کوچک واقع شده است، کشوری که کوچک‌ترین جنبش‌های دموکراسی‌خواه را به شدت سرکوب می‌کند. یک خاندان سنی کشور را اداره می‌کنند، در حالی که بیشتر جمعیت بحرین شیعه هستند.

داماد محمدرضا پهلوی سپس با اشاره به اقدامات مداخله جویانه غرب در مسائل داخلی ایران در طول تاریخ 150 سال گذشته و مشکلات و ضررهایی که برای ایران فراهم آوردند، ادامه می‌دهد:

«ایرانی‌ها باید حس وطن‌پرستی‌شان را حفظ کنند. هر رژیمی که روی کار باشد، ایران میهن ماست. ایرانی‌ها باید بدون هیچ گونه دخالت خارجی سرنوشت‌شان را خودشان تعیین کنند و به مشکلات فعلی‌شان خاتمه دهند.

بین برخی حرف بر سر این است که جلوی دستیابی ایران به انرژی هسته‌ای گرفته شود. در منطقه‌ای که تسلیحات هسته‌ای جزئی از زرادخانه کشورهاست، کشورهایی نظیر اسرائیل و هند حتی پیمان‌نامه منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای را هم امضا نکرده است.

یک دشمنی قدیمی بین ایران و عربستان سعودی وجود دارد، که یا به دلیل روابط بسیار خوب بین آمریکا و عربستان سعودی تشدید می شود، یا به دلیل اختلاف مذهبی بین ایران شیعی و عربستان سنی بالا می گیرد.»

سفیر دوره پهلوی در واشنگتن سپس به موضوع توافقات تسلیحاتی آمریکا و عربستان پرداخته و چنین می‌نویسد:

«در توافقات انجام شده بین عربستان سعودی و آمریکا قرار است 84 هواپیمای عقاب اف ـ 15 اس ای به عربستان فروخته شود و 70 جنگنده اف ـ 15 موجود در این کشور به روز شود و باقی قطعات اضافی و مهمات لازم نیز به آن‌ها داده شود.

گزارش‌ها حاکی از آن است که توافق فروش تسلیحات منجر به کاهش تنش بین عربستان سعودی و آمریکا خواهد شد، تنش‌هایی که در نتیجه کمک ایالات متحده در ناآرامی‌های اخیر کشورهای عربی شدت گرفته بود. با آنکه ایالات متحده نیروهای خود را از عراق بیرون آورده است، اما این توافق نشان می‌دهد که تصمیم دارد همچنان در خلیج فارس و خاورمیانه حضور خود را حفظ کند.

آیا همچنان باید منتظر بمانیم تا ببینم انگیزه ایالات متحده در فروش اسلحه به عربستان سعودی چیست؟ آیا این تسلیحات در جهت دفاع از عربستان به کار خواهند رفت یا علیه یکی از کشورهای منطقه؟

بر اساس گفته‌های یکی از منابع آگاه آمریکایی بسیار محتمل است که تسلیحات فروخته شده به نحوی برای کاهش آمار بالای بیکاری در ایالات متحده بوده باشد، و اوباما بخواهد به این وسیله توجه رای‌دهندگان را در انتخبات ریاست جمهوری پیش رو جلب کند.

ایالات متحده به دفعات در امور داخلی کشورهای دیگر دخالت کرده است و هر بار هم برای یک دلیل واحد این کار را کرده است: جلب توجه رای‌دهندگان. درگذشته شاهد اتفاقاتی مشابه در کشورهایی چون پاکستان و عراق بوده‌ایم.

آمریکا به عراق حمله کرد و برای ده سال این کشور را اشغال کرد، به این بهانه که صدام حسین مشغول ساختن سلاح‌های کشتار جمعی، هسته‌ای و شیمیایی است. با این وجود هیچ‌گاه هیچ سلاح اتمی‌ای در عراق پیدا نشد. دخالت ایالات متحده در امور داخلی پاکستان و افغانستان نیز بنا به دلایلی مشابه صورت گرفته است. من به شدت مخالف این هستم که کشورم دچار همان سرنوشتی شود که عراق، پاکستان و افغانستان دچارش شدند.

زاهدی با اشاره به اینکه ایران در سال‌های اخیر فکر حمله به هیچ کشوری نبوده، اما ادامه می‌دهد:

«فراموش نکنید، ایران لیبی نیست. ایران کشوری است که هزاران سال تاریخ دارد. هر بار که به این کشور دست‌درازی شده، مردم صلح‌دوست و شجاع‌اش از مرزهای آن دفاع کرده‌اند و هویت خود را فراموش نکرده‌اند.

وقتی عراق به کشور ما حمله کرد، همگی ما اختلاف نظرهای سیاسی‌مان را کنار گذاشتیم، متحد شدیم و برای هشت سال از کشور دفاع کردیم.»

در نهایت وی نتیجه می‌گیرد:

«ایران صاحب تاریخی 3 هزار ساله است و تاریخ گواه این نکته است که در این سالیان بارها و بارها مورد هجوم قرار گرفته و حتی بخش‌هایی از خاکش را نیز از دست داده است. شکل این تهدیدها هرچند در هر دوره ای متحول شده اما ماهیت این تهدیدها در طول تاریخ هرگز تغییر نکرده است.»

نوشته شده توسط جانشین دسته در یکشنبه 91/4/18 و ساعت 3:8 عصر
نظرات دیگران()
از آن زمان که شنیدم ز تشنگی جگرت سوخت 

از آن زمان که شنیدم ز تشنگی جگرت سوخت
من آب ســرد گــوارا بـدون غــم نچشیدم
شب جمعه ، شب زیارتی آقاابا عبد الله علیه السلام
التماس دعا


نوشته شده توسط جانشین دسته در جمعه 91/4/16 و ساعت 12:9 صبح
نظرات دیگران()
ارزش نماز اول وقت از زبان استادم 

ارزش نماز اول وقت
آیت الله بهجت(ره از مرحوم آقای قاضی(ره)نقل کرده اند که ایشان میفرمود:
اگرکسی نمازواجبش رااول وقت بخواندو به مقامات عالیه نرسد مرا لعن کند!
اول وقت سرّعظیمی است حافظوا علی الصلوات درانجام نمازها کوشا باشیدخودیک نکته ای است غیرازأقیموا الصلوةو نمازرا بپا دارید.
وهمچنین که نماز گزاراهتمام داشته باشدو مقید باشد که نمازرااول وقت بخواند فی حدّ نفسه آثارزیادی دارد،هر چندحضورقلب نباشد


نوشته شده توسط جانشین دسته در پنج شنبه 91/4/15 و ساعت 6:22 عصر
نظرات دیگران()
پشت حصار... 

پشت حصار...
تکرار خطاهایم....
بنویس....
جوانی......
اللهم عجل لولیک الفرج.....
عیدتون مبارک


نوشته شده توسط جانشین دسته در پنج شنبه 91/4/15 و ساعت 1:1 عصر
نظرات دیگران()
مــــشــــاعـــــره مــــهــــدوی 

مــــشــــاعـــــره مــــهــــدوی
این در خیال وصل حور آن در تمنای جنان
من از تو ای آرام جان دارم تمنای تورا


نوشته شده توسط جانشین دسته در پنج شنبه 91/4/15 و ساعت 12:57 عصر
نظرات دیگران()
کلامی از استادم 

سوال:چه کنیم که نماز صبح مان قضا نشود؟ جواب:کسی که باقی نمازهایش را در اول وقت بخواند خدا او را برای نماز صبح بیدار خواهد کرد


نوشته شده توسط جانشین دسته در پنج شنبه 91/4/15 و ساعت 12:56 عصر
نظرات دیگران()
ادامه 

منجی موعود در تورات
 تورات ، کتاب مقدس یهودیان در بخشی از مندرجات خود صراحتا علت عدم نزول رحمت الهی بر آدمیان را غوطه وری آنان در منجلاب فساد وگناه دانسته وشرط تحقق عدالت خداوند را گرایش انسانها به انصاف و رعایت اصول انسانی معرفی می کند:  
 
 -1هان دست خداوند کوته نیست تا نرهاند و گوش او سنگین نیست تا نشنود .
 -2لیکن خطاهای شما در میان شما و خدای شما حایل شده و گناهان شما روی او را از شما پوشانیده است تا نشنود . 
 -3زیرا که دستهای شما به خون و انگشتهای شما به شرارت آلوده است . لب های شما بدروغ تکلم می نماید و زبان های شما به شرارت سخن می گوید . 
-4 احدی به عدالت دعوت نمی کند وهیچ کس براستی داوری نمی نماید. 
-5 به بطالت توکل دارند و بدروغ تکلم می نمایند ، به ظلم حامله شده شرارت را می زایند . 
-6 پاهای ایشان برای بدی دوان و به جهت ریختن خون بیگناهان شتابان است .افکار ایشان افکار شرارت است و در راه های ایشان ویرانی و خرابی است . 
-7طریق سلامتی را نمی دانند و در راههای ایشان انصاف نیست ...
-8بنابراین انصاف از ما دور شده است و عدالت به ما نمی رسد ، انتظار نور می کشیم و اینک ظلمت است و منتظر روشنایی هستیم اما در تاریکی غلیظ راه می پیمائی11 ."
 
در بخشی دیگر از تورات ، خداوند قریب الوقوع بودن تحقق عدالت خویش را بشارت داده و موءمنان را به اجرای عدالت فرا می خواند:
 
-1 و خداوند چنین می گوید انصاف را نگاه داشته ، عدالت را جاری نمائید زیرا که آمدن نجات من و منکشف شدن عدالت من نزدیک  است12 .
 
تورات به دنبال وعده تحقق الهی ، صالحان و حلیمان را وارثان حقیقی زمین معرفی کرده و آنان را به انقطاع نسل شروران مژده می دهد :
 
" -11 اما حلیمان وارث زمین خواهند شد و از فراوانی سلامتی متلذذ خواهند شد.
20- زیرا شریران هلاک می شوند . بلی مثل دود فانی خواهند شد.    
28-.....واما نسل شریرمنقطع خواهد شد.     
29- صالحان وارث زمین خواهند بود13."
 
البته تحقق این وعده به دست "منجی موعود" ، صورت خواهد پذیرفت :
 
" -1برخیز و درخشان شو زیرا نور تو آمده و جلال خداوند بر تو طالع گردیده است.
 -2زیرا اینک تاریکی جهان را و ظلمت غلیظ طوایفرا خواهد پوشانید اما خداوند بر تو طلوع خواهد کرد و جلال وی بر تو ظاهر خواهد شد.
 -3و امتها به سوی نور تو و پادشاهان به سوی درخشندگی طلوع تو خواهند آمد.
 -4چشمان خود را به اطراف خویش بر افراز و ببین که جمیع آنها جمع شده نزد تو می آیند14."
 
به دنبال ظهور  موعود  تورات ، ونابودی اشرار واسثقرار عدالت ، هر گونه تضاد و تخا صمی از میان بر خواهد خواست ونهال صلح وآشتی خواهد بالید:
4- بلکه مسکینان را به عدالت داوری خواهد کرد وبه جهت مظلومان زمین به راستی حکم خواهد نمود وجهان را به عصای دهان خویش زده , شریران را به نفخه لبها خود خواهد کشت .
-5وکمر بند کمرش عدالت خواهد بود وکمر بند میانش امانت .      
6- وگرگ با بره سکونت خواهد داشت وپلنگ با بزغاله خواهد خوابید و گوساله وشیر و گوسفند با هم .
7- و طفل کوچک ، آنها را خواهد راند .
8- وگاو با خرس خواهد چرید و بچه های آ نها با هم خواهند خوابید و      شیر مثل گاو کاه خواهد خورد .
9- وطفل شیر خواره بر سوراخ مار بازی خواهد کرد وطفل از شیر باز داشته شده ، دست خود را بر خانه افعی خواهد گذاشت .
-10ودر تمامی کوه مقدس من ، ضرروفسادی نخواهند کرد زیرا که جهان از معرفت خداوند پر خواهد شد مثل آبهایی که دریا را
می پوشاند15.

و آدمیان که روزگارانی بس دراز ، جز بذر قهر و نفرت و جنگ و خشونت هیچ نمی افشاندند سلاح بر زمین نهاده و به آبادانی و سازندگی میل خواهند کرد :
 
"4-...و ایشان شمشیرهای خود را برای گاو آهن و نیزه های خود را برای اره ها خواهند شکست و امتی بر امتی شمشیر نخواهد کشید و بار دیگر جنگ را نخواهد آموخت16 ."
 
تورات در مضامین فوق ، ضمن پیش گویی صریح ظهور " منجی موعود" انقطاع نسل اشرار ، حاکمیت صالحان بر زمین و محو نهایی هر گونه تخاصمی از میان موجودات ، به نکته ای قابل تامل اشاره دارد و آن ، دعوت خلایق به "رعایت عدل و انصاف" پیش از آمدن "نجات خداوندی" و" تحقق عدالت" در زمین است.
 
 
منجی موعود در انجیل
انجیل مقدس ضمن پیش بینی قیام منجیان دروغین در آخرالزمان ، رواج فساد و گناه و وقوع جنگ های پی در پی  و حوادث ویرانگر طبیعی را از علائم ظهور " منجی موعود" می داند :
 
"3-... و (عیسی) چون به کوه زیتون نشسته بود و شاگردانش در خلوت نزد وی آمده ، گفتند به ما بگو که این امور کی واقع می شود و نشان آمدن تو و انقضای عالم چیست ؟
4- عیسی در جواب ایشان گفت زنهار کسی شما را گمراه نکند .
-5ازآن رو که بسا به نام من آمده خواهند گفت که من مسیح هستم و بسیاری را گمراه خواهند کرد.
-6و جنگ ها و اخبار جنگ ها را خواهید شنید  ، زنهار مضطرب نشوید زیرا که وقوع این همه لازم است  لیکن انتهاء هنوز نیست . 
-7زیرا قومی با قومی و مملکتی با مملکتی مقاومت خواهند نمود و قحطی و وباها و زلزله ها در جای ها پدید آید.
-8اما همه اینها آغاز  دردهای زایمان است . 
-9آنگاه شما را به مصیبت سپرده ، خواهند کشت و جمیع امت ها به جهت اسم من از شما نفرت کنند .
10- و در آن زمان بسیاری لغزش خورده یکدیگر را تسلیم کنند و از یکدیگر نفرت گیرند. 
11-و بسا انبیاء دروغین ظاهر شده بسیاری را گمراه کنند.
12-و به جهت افزونی گناه ، محبت بسیار سرد خواهد شد.
13-لیکن هر که تا به انتها صبر کند نجات یابد . 
14-و به این بشارت ملکوت ، در تمام عالم موعظه خواهد شد تا بر جمیع امت ها شهادتی شود آنگاه انتهاء خواهد رسید 17."
 
و به دنبال مصیبت های کوبنده ، شیرازه افلاک از هم خواهد گسست و "منجی موعود" در اوج شکوه و قدرت تجلی خواهد کرد :
 
29- و فورا بعد از مصیبت آن ایام ، آفتاب تاریک گردد و ماه نور خود را ندهد و ستارگان از آسمان فرو ریزد و قوت های افلاک متزلزل خواهد شد . 
30- آنگاه علامت پسر انسان در آسمان پدید آید و در آن وقت جمیع طوایف زمین ، سینه زنی کنند و پسر انسان را ببینند که بر ابرهای آسمان با قوت و جلال عظیم می آید.
36- اما از آن روز و ساعت هیچ کس اطلاع ندارد حتی ملائکه آسمان جز پدر من و بس18 ."
 
با توجه به جملات آمده ، انجیل بر خلاف تورات که صرفا علائم ظهور را در قلمرو اجتماع و روابط انسانی به تصویر می کشد علاوه بر طرح موضوع جدید ظهور "منجیان دروغین" تحت نام "عیسی مسیح" ، پا را از عرصه حیات اجتماعی فراتر نهاده و سخن از وقوع بلایای طبیعی و گسیختگی شیرازه هستی ،همچون زوال فروغ مهر و ماه و ریزش ستارگان از آسمان، پیش از تجلی " منجی موعود" یا "پسر انسان" میراند. به عبارت دیگر در آخرالزمان قبل از قیام قائم ، نوعی همداستانی میان حوادث زمینی و آسمانی صورت می پذیرد.
 
منجی موعود در اسلام
 در تاریخ اندیشه مسلمین همواره عقیده به "موعود آخرالزمان" از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده و از ارکان عمده این دین بزرگ و ناب آسمانی به شمار رفته است.در مذهب اسلام این باور قدسی از دو منظر قابل بررسی است:
1- آیات قرآن کریم
2- احادیث و روایات منقول از معصومین(ع)
 
موعود از منظر قرآن کریم
قرآن کریم در آیات متعددی غلبه نهایی دین اسلام بر دیگر ادیان و حاکمیت و اقتدار مطلق بندگان صالح خدا را بر زمین چنین پیش بینی می کند :
 
" ما در زبور بعد از ذکر « تورات» نوشتیم که بندگان صالح من وارث زمین خواهند شد19 ."
 
در کتب تفاسیر ، ذیل همین آیه از امام باقر(ع) چنین نقل شده است :
" هم اصحاب المهدی فی آخرالزمان "
یعنی بندگان صالحی را که خداوند در این آیه به عنوان وارثان زمین یاد می کند یاران مهدی (عج) در آخرالزمان هستند .20
 
آیه شریفه فوق دقیقا موءید همان مضامین تورات است که ذکر آن آمد یعنی :
28-....و اما نسل شریر منقطع خواهد شد.
29- و صالحان وارث زمین خواهند بود."
 
مفسران بزرگ قرآن ، آیات ذیل را نیز از مصادیق روشن قیام نهایی امام مهدی(عج) در آخرالزمان می دانند :
" اراده ما بر این  قرار گرفته است که به مستضعفین نعمت بخشیم ، و آنها را پیشوایان و وارثین روی زمین قرار دهیم21 . "
 
" خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده اند و اعمال صالح انجام داده اند وعده داده که آنها را قطعا خلیفه روی زمین خواهد کرد همانگونه که پیشینیان را خلافت روی زمین بخشید ، و دین و آئینی را که برای آنها پسندیده است پابرجا و ریشه دار خواهد ساخت و خوف و ترس آنها را به امنیت و آرامش مبدل می کند آنچنانکه تنها مرا می پرستند و چیزی را برای من شریک نخواهند ساخت و کسانی که بعد از آن کافر شوند فاسقند 22."
 
" او کسی است که رسولش را ، با  هدایت و آئین حق فرستاد تا او را بر همه آئین ها  غالب گرداند هرچند مشرکان کراهت داشته باشند23 ."
 
" و زمین (در آن روز) به نور پروردگار روشن می شود و نامه های اعمال را پیش می نهند و پیامبران و گواهان را حاضر می سازند و در میان آنها به حق داوری می شود و به کسی ستم نخواهد شد24."
 
موعود از دیدگاه اخبار و روایات 
اخبار کثیر و متواتری از علائم ظهور وقیام مهدی موعود (عج) در متون روایی شیعه وسنی نقل شده و کتب ومقالات بی شماری پیرامون آن حضرت نگارش یافته است که در نوشتار حاضر به چند نمونه اشاره می کنیم .
حضرت رسول (ص) : 
"اگر از دنیا نمانده باشد مگر یک روز ، البته حق تعالی آن روز را طولانی خواهد کرد تا آنکه بر انگیزاند در آن روز مردی را از اهل بیت من که نام او موافق با نام من باشد و پر کند زمین را از عدالت، چنانچه پر از ظلم و جور شده باشد25 ."
 
در روایت دیگری از امام حسین ( ع) نقل است که فرمود : 
" ازما دوازده نفر مهدی است، نخستین آنها امیرمؤمنان علی بن ابی طالب علیه السلام وآخرین آنها، نهمین نفر، از فرزندان من است که امام وقائم به حق می باشد، خداوند به وسیله او زمین را بعد از مرگش زنده می کند، وبه وسیله او دین حق را آشکار می سازد وبر همه آیین ها چیره وپیروز میشود، اگرچه مشرکان نمی پسندند، او دارای غیبتی است که بر اثر طولانی بودنش، عدّه ای مرتد می شوند، وعدّه ای دیگر ثابت قدم می مانند، ومورد آزار قرار می گیرند، به آنها به حالت مسخره، می گویند: (اگر راست میگویید، این وعده کی محقق می شود؟) آن کس که در طول غیبتش صبر واستقامت کند، ودر این راه، آزارها و رنج ها وتکذیب ها را تحمّل نماید، پاداشش، همانند مجاهدی است که در رکاب رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم ، با شمشیر با دشمنان می جنگد.26" 
 
بنا بر عقیده مسلمین پیش از ظهور حضرت حجت ( عج ) ،بنیادهای اخلاقی واعتقادی دین باوران متزلزل گشته و جزعده قلیلی ، همگان سر در گنداب دنیا فرو برده و هویت انسانی خویش را از کف خواهند داد:
 
" علما کم شوند. خوانندگان قرآن از بین بروند . حرام غنیمت شمرده شود. بزرگان به کوچکان رحم نکنند و کوچکان بزرگان را محترم نشمارند .پدران ومادران را دشمنان دهند . مردان ،خودرا به لباس زنان زینت دهند . پرده حیا از ایشان سلب گردد. تکبر مثل سم در قلوب آنها راه یابد . نیکیها کم شود. . بیدادگری فراوان گردد . بزرگان را توهین کنند .ورع کم وطمع و هرج و مرج زیاد شود . مساجد به اذان آباد ودلها از ایمان خالی گردد .مردم صورتشان صورت آدمی ودلهایشان دلهای شیاطین گردد .زنها با شوهرها در تجارت برای حرص دنیا شرکت کنند . فرزند بر پدر جفا کند. بیاید زمانی برمردم که خدای آنان شکم هاشان ، قبله آنان زنانشان ، دین آنان دینارهایشان و شرف آنان متاعشان باشد. بازارها به هم نزدیک شوند.طلاق فراوان شود.مردان شبیه زنان و زنان شبیه مردان شوند.می آیند در آخرالزمان زنانی که سرهای آنان چون کوهان شتر بخاتی است. لباس پوشیده اند حال آنکه عریانند.آنان بدون اجازه شوهر از خانه بیرون روند در حالیکه خود را برای نامحرم آرایش کرده اند.

وفا نکند کسب شوهران بر مخارج زنان ، پس آنان از شوهران طلاق خواهند.زنان با زنان تزویج کنند و مردان با مردان.امر به معروف و نهی از منکر کم شود پس دعای نیکان مستجاب نشود .بلند شود بنای خانه ها ، ثروتمندان را تعظیم کنند و تهی دستان را توهین .ظاهر شود حرص دنیا. طالب حلال را سرزنش کنند و طالب حرام را مدح و ستایش.فاسدان تبهکار را ظریف و خوشمزه خوانند و موءمنان منصف را ذلیل و ضعیف بپندارند.رشوه خواری به اسم هدیه حلال شود.اطاعت کند مرد زنش را ، معصیت کند مادرش را و نیکویی کند رفیقش را .رباخواری را حلال شمارند .زود است بیاید زمانیکه نشناسند علما را مگر به لباس خوب، نمیشناسند قرآن را مگر به صوت نیکو و عبادت نکنند خدا را مگر در ماه مبارک رمضان. نماند از قرآن مگر گفتگو پیرامون آ ن .مساجد را زینت کنند وقرآن را تزیین داده وبا غنا آن را قرائت نمایند .باقی نمی ماند از اسلام مگر اسمش .مردم خود را مسلمان خوانند در حالی که از اسلام دورند .مناره ها را بلند سازند و صفهای جماعت زیاد گردد ولی دلها با یکدیگر کینه ورزد و زبانها دورو باشد .بالای منبرها امر به تقوی کنند و خود عمل نکنند.دانشمندان آنها بدترین دانشمندان زیر آسمانند.از آنها فتنه ها برخیزد وبسویشان برگردد.بزرگان آنها بخیل وفقهایشان فتوا می دهند به آنچه دلشان بخواهد وقضات آنها حکم کنند چیزی را که خود بجا نیاورند .خیانتکار شوند امرا و حکام  و وزیران فسق بورزند . مردم از علما فرار کنند مثل فرار کردن گوسفند از گرگ . باران در غیر موسم خود ببارد و مرگهای ناگهانی زیاد شود .در آن روز ثروتمندان امت من حج کنند برای تفریح ، متوسطین حج کنند برای تجارت و فقرا حج کنند برای ریا کاری . خالی شود کوفه از موءمنین وپیچیده شود اوراق علم از آن ، مثل پیچیده شدن مار در سوراخ خود ، پس از آن ظاهر شود علم در شهری که اسم آن قم است و آن معدن علم وفضل شود تا اینکه باقی نماند در روی زمین مستضعفی در دین...پس علم از قم بسوی سایر شهرها در مشرق یا مغرب عالم منتشر شود وتمام می کند خداوند حجت را بر خلایق تا اینکه باقی نماند احدی در زمین که علم ودین به او نرسیده باشد .

واندکی پیش از ظهور امام عصر (عج)..
حضرت در بین رکن ومقام خانه خدا بایستد و یاران خویش را صدا زند.صدای ایشان در شرق وغرب عالم به یاران رسد .پس همگی رو به سوی مکه آرند و قیام فرماید حضرت به امر تازه وسنت تازه وحکم تازه . بر عرب سختگیری کند وستمگران عالم را به شمشیر عدالت بزند ، حکم به عدل نموده وجور وستم از زمین بروبد. زمین برکات خودرا ظاهر نموده وحق به اهلش باز گردد وهر ضعیفی نیرومند شود27."
 
مرور روایات فوق، تکلیف ما را با « امام مان » و « زمان مان » روشن خواهد ساخت . واقعا ما سینه چاکان ولی اعظم خدا و سرایندگان سرود 
« یا حج? بن الحسن ، عجل علی ظهورک» در کدامین نقطه از نقشه راهیم؟
البته باید متذکر شد ، آلوده شدن غالب مردم آخرالزمان به مفاسد اخلاقی و سیطره "جریان باطل" بر مقدرات ملت ها به معنا و مفهوم نابودی مطلق  "جریان حق" نبوده و افراد صالح و شایسته با مجاهدتهای شبانه روزی خود، زمینه را برای تحقق حکومت جهانی امام مستضعفان ، مهدی موعود(عج) آماده خواهند ساخت . از ممتازترین شاخصه های این "جریان حق" شرقی بودن آن است که پیش از امر ظهور، موفق به ت?سیس حکومت می شود :
" یخرج اناس ، من المشرق ، فیوطئون للمهدی سلطانه . "
مردمی از مشرق قیام می کنند،وزمینه حکومت مهدی را فراهم می سازند.28 
 
پایان سخن اینکه هرچند پیرامون چگونگی غیبت و طول عمر امام(عج) و علائم ظهورآن حضرت مانند خروج یمانی و سفیانی، ندای آسمانی، ظهور دجال ، فرو رفتن زمین ، قتل نفس زکیه،  نزول عیسی بن مریم (ع) ، رجعت ائمه هدی(ع) ، نحوه حکومت امام(ع) و کیفیت رحلت آن حضرت، پژوهشهای ارزنده ای  صورت پذیرفته است ولی جای سه مبحث عمده  همچنان خالی به نظر می رسد . بحث اول ، فلسفه  «غیبت وانتظار » که ادامه دو اصل «نبوت» و «امامت» است . بحث دوم ،«نیابت امام» که تداوم بخش سه مرحله پیشین است . و سومین بحث، « نحوه آماده سازی و سازماندهی منتظران حضرت با توجه به شرایط زمان» است . در این میان دو رکن اساسی «خودسازی» و «نظام سازی» که زمینه ساز پروژه عظیم «ظهور» اند 29 از جایگاهی ویژه برخوردارند که لازم است بیش از پیش در کانون توجه باورمندان به امر «ظهور» قرار گیرند. 
 آیا براستی  بدون داشتن یک« نظام سیاسی قدرتمند» و« تخلق به اخلاق اسلامی»  می توان خود را در زمره منتظران حقیقی آن امام پاکان و نیکان به شمار آورد و به مقام سربازی حضرت رسید ؟ باید گفت : 
 
"خلقی که در انتظار ظهور« مصلح » به سر می برد ، باید خود « صالح » باشد30."
                                                                 السلام علیک یا بقیة الله
پی نویس :
 
1- به نقل از کتاب "خورشید پنهان "، ستاد برگزاری جشن های میلاد حضرت مهدی (عج) ، ص 190 به بعد
2- به نقل از کتاب " قیام و انقلاب مهدی (عج)" شهید مطهری ، ص 61به بعد 
3- سوره مائده آیه 13
4- به نقل از کتاب "روز نجات" ، ستاد برگزاری جشن های میلاد حضرت مهدی (عج)، ص13 
5- به نقل از کتاب " انتظار، مذهب اعتراض"،  ص 33
6- به نقل از کتاب " خورشید پنهان" ص 119 به بعد
7- به نقل از کتاب " گزیده های زادسپرم " ، ترجمه دکتر راشد محصل ، فصل های 1، 2، 3 و35
8- به نقل از کتاب" اوستا " ترجمه جلیل دوستخواه، فروردین یشت ، فقره 129
9- همان ماخذ ، وندیداد ، فرگرد 19 ، قطعه 5
10- برای اطلاعات بیشتر به کتابهای نجات بخشی در ادیان ، بندهش ، روایت پهلوی ، زند وهومن یسن ، صد در نثر و صد در بندهش ، یادگار جاماسب ، زراتشت نامه و گزیده های زادسپرم مراجعه شود.
11- تورات ، اشعیاء نبی، باب59
12- همان، اشعیاء نبی ،باب56
13- همان ، مزامیر  مزمور37
14-تورات ، اشعیاء، باب 60
 -15همان، اشعیاء نبی، باب11
16- همان، اشعیاء نبی ، باب2
17- انجیل متی، باب24
18- همان، باب24
19- سوره انبیاء ، آیه105 
20- تفسیر نمونه، ج 13 ، ص518
21- سوره قصص، آیه5
22- سوره نور، آیه55
23- سوره توبه، آیه33
24- سوره زمر، آیه69
25- به نقل از کتاب " الارشاد" شیخ مفید، ص324 
26- به نقل از کتاب " کمال الدین ، ص 298  ، باب 30  ،حدیث 3
27- به نقل از کتاب " الملاحم" شیخ محمد حسین همدانی طاوئی
28- "بحارالانوار" علامه مجلسی، ج  51 ، ص  87 ، به نقل از کتاب 
"خورشید مغرب" استاد محمد رضا حکیمی
29- در این زمینه میتوان به کتابهای "قیام و انقلاب مهدی(عج)" اثراستاد شهید مطهری ،" انتظار ، مذهب اعتراض"و" امت و امامت" اثر زنده یاد دکتر شریعتی و"خورشید مغرب" اثر استاد محمد رضا حکیمی مراجعه کرد.
-30 "خورشید مغرب" ، ص332


نوشته شده توسط جانشین دسته در پنج شنبه 91/4/15 و ساعت 8:24 صبح
نظرات دیگران()
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
ساخت بازیهای ضد شیعَه باحمایت مستقیم وهابیت و صهیونیزم!!!
روایتی جالب از شهدا (ضرر نمی کنین)
اهانت بقران
یک روز یک مرد انگلیسی از یک شیخ مسلمان پرسید: «چرا در اسلام زنان
من نه از رد شدن جمعه ها می ترسم، نه از طولانی شدن زمان که ظهورتا
حجاب یک مفهوم عام و عالی است که پوشش نیز جزیی از آن است.
معنی عشق چیست؟
تنها نامحرم!
حجابـــ مانند اولین خاکریز جبهہ استـــ
کاش نامی از تو در دنیا نبود ... مرگ بر نیرنگت ای آل سعود!
نجات از شبهه و شهوت
[عناوین آرشیوشده]
طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ
بالا