سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شهید علم الهدی: سنگر من، به کوچکى قبر و عظمت آسمان 

شهید علم الهدی: سنگر من، به کوچکى قبر و عظمت آسمان


نیایش به سبک شهیدان/

 شهید سید محمد حسین علم الهدی در دست نوشته خود و مناجات‌های شبانه‌اش در آذرماه1359 و در هویزه می‌نویسد:

"من در سنگر هستم در این خانه محقر در این خانه فریاد و سکوت،خانه‌‏اى کوچک و با عظمت، کوچکى قبر و عظمت آسمان"/

 

شهدای انقلاب اسلامی و هشت سال دفاع مقدس هر کدام در کنار روحیه رزمندگی، عارف مسلکان خوبی نیز بودند. یا از خلوت با خدا به میدان رزم و دروازه شهادت رسیدند و یا از مسیر جهاد در راه خدا به عرفان و مسلک آنان گریزی زدند. برخی از دست‌نوشته‌های شهیدان که نیایش‌ها و مناجات‌های خود را با معبودشان به رشته تحریر درآوردند گواهی بر این ادعا هستند. این نوشته‌‌ها خود دلیلی بر آن است که آن‌ها در هیاهوی جنگ نیز برای لحظه‌ای خدا را فراموش نکرده‌اند. ماه مبارک رمضان فرصت مغتنمی بر مرور این نیایش‌هاست که سرانجام به استجابتی بزرگ و وصل به معشوق ختم شده است.

سید محمد حسین علم الهدی در سال 1337 در خانواده مجاهد بزرگ آیت الله سید مرتضی علم‌الهدی دیده به جهان گشود. در دوران دانشجویی علاوه بر تحصیل، در رشته تاریخ دانشگاه مشهد به تدریس نهج‌البلاغه، عقاید و تاریخ اسلام می‌پرداخت. او از مبارزان دوران ستم‌شاهی بود و در شهرهای مشهد، کرمان و اهواز فعالیت سیاسی انجام می‌داد و در سنین 14 تا 21 سالگی چند بار توسط رژیم ستم‌شاهی، زندانی و شکنجه شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی عضو اولین شورای تشکیل دهنده سپاه پاسداران در خوزستان بود. قبل از شروع جنگ وقت خویش را صرف امور فرهنگی می‌کرد. از اوایل جنگ در اهواز مستقر بود و سازماندهی بسیجیان اعزامی از سراسر کشور به جبهه‌های نبرد را به عهده داشت. پس از گذشت دو ماه از جنگ نقطه حساس مرزی یعنی هویزه را برای خود انتخاب کرد و برای تشکیل سپاه پاسداران و سازماندهی عشایر عازم این منطقه شد. او و جمعی از دانشجویان پیرو خط امام در حماسه هویزه (16 دی ماه 1359) به دریای تانک‌های دشمن که آن‌ها را محاصره کرده بودند حمله‌ور شدند. حسین پس از شهادت همرزمانش با فریاد الله اکبر، آخرین گلوله‌های باقیمانده آرپی‌جی را به سوی دشمن شلیک کرد و چند تانک مهاجم را منهدم کرد، اما با تمام شدن مهمات و تنگ‌تر شدن حلقه محاصره، چون مولایش امام حسین(ع) به شهادت رسید و جان به جان آفرین تسلیم کرد.

شهید سید محمد حسین علم الهدی دست نوشته‌ای را در آذرماه سال 1359 در هویزه نگاشته است. بخشی از خطوط این یادداشت که در نیمه‌های شب و درون سنگر نوشته شده است به شرح زیر است:

من در سنگر هستم در این خانه محقر در این خانه فریاد و سکوت، فریاد عشق و سکوت تنهایى در این خانه سرد و گرم، سردى زمستان و گرماى خون، در این خانه ساکن و پرجوش و خروش، سکون در کنار رودخانه و هیجان قلب و شور شهادت، خانه نمناک و شیرین؛ نم آب باران و طعم شیرین و لذت شهادت، خانه بى شکل و زیبا، بى‏شکلىِ ساختمان و زیبایى ایمان، خانه‌‏اى کوچک و با عظمت، کوچکى قبر و عظمت آسمان.

تنهایى، عمیق‌‏ترین لحظات زندگى یک انسان است، خدایا این خانه کوچک را بر من مبارک گردان. در این چند روز با خاک انس گرفته‌‏ام، بوى خاک گرفته‌‏ام، رنگ خاک گرفته‏‌ام، حال می‌فهمم که چرا پیامبر، على (ع)را ابوتراب نامید. حال می‌فهمم که على ‏ابن‏ ابیطالب(ع)که می‌‏فرماید: سجده‏‌هاى نماز؛ حرکت اول خم شدن به روى مهر این معنا را می‌دهد که خاک بوده‌‏ایم، حرکت دوم این معنى را دارد که از خاک برخاسته‌‏ایم، متولد شده‌‏ایم، حرکت سوم، رفتن دوباره به خاک به این معنى است که دوباره به خاک باز می‌گردیم،(مرگ) حرکت چهارم، برخاستن به این معنى است که دوباره زنده می‌شویم(حیات – قیامت)

خدایا امشب کدامیک از بچه‌ها زخمی، کدامیک شهید و چند تن از دژخیمان را به جزای خود رسانده‌اند؟ همه‌اش دلهره، اضطراب، انتظار؛ تا لحظه بازگشت برادران، در انتظار تا در آغوششان بگیرم.

درون سنگر با خود سخن می‌گویم، راستى چه خوب است از این فرصت استفاده کنم و با قرآن آشنا شوم. آیات خدا را بخوانم و بعد حفظ کنم و سپس زمزمه کنم و بعد سرود کنم، و بعد شعار زندگى کنم. باشد که به این دل پرهیجان و طپش آرامش دهد و بعد با آن براى خود توشه بسازم و توشه را راهى سفرى گردانم و در انتظار شهادت بمانم و بمانم…

آیات جهاد را شهادت، تقوا، ایثار، ایمان، اخلاص، عمل صالح همه را پیدا کنم، و سنگرم کلاس درسم باشد و سنگرم میعادگاه ملاقاتم با خدا شود؛ سنگرم محراب گردد، سنگرم خانه امیدم گردد، سنگرم قبله دومم گردد، از فردا حتماً بیشتر قرآن خواهم خواند

اللهم انک یا انیس الانسین لاولیائک...

خدایا! ای نزدیک ترین مونس به دوستانت...

یا من هو اقرب الی من حبل الورید، یا من یحول بین المرء و قلبه...

خدایا! اگر من در دل سنگرم، تو در دل من و در دل سنگرم، هر دو حضور داری...

سید حسین علم الهدی

آذر 1359، هویزه


نوشته شده توسط جانشین دسته در شنبه 92/5/19 و ساعت 9:35 عصر
نظرات دیگران()

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
ساخت بازیهای ضد شیعَه باحمایت مستقیم وهابیت و صهیونیزم!!!
روایتی جالب از شهدا (ضرر نمی کنین)
اهانت بقران
یک روز یک مرد انگلیسی از یک شیخ مسلمان پرسید: «چرا در اسلام زنان
من نه از رد شدن جمعه ها می ترسم، نه از طولانی شدن زمان که ظهورتا
حجاب یک مفهوم عام و عالی است که پوشش نیز جزیی از آن است.
معنی عشق چیست؟
تنها نامحرم!
حجابـــ مانند اولین خاکریز جبهہ استـــ
کاش نامی از تو در دنیا نبود ... مرگ بر نیرنگت ای آل سعود!
نجات از شبهه و شهوت
[عناوین آرشیوشده]
طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ
بالا