من نه از رد شدن جمعه ها می ترسم، نه از طولانی شدن زمان که ظهورتان قطعی است؛
دیر و زود دارد ولی سوخت و سوز ندارد. خیالی نیست!
ما تا عمر داریم ذکر العجل می گیریم و تا نفس داریم برای آمدنتان نفس می زنیم.
اما ترسم از تیغ دنیاطلبی است که بر گلوی دین نشسته است،
ترسم از رفاه طلبی است که اسیر روزگارمان می کند.
من از این برج های سر به فلک کشیده می ترسم که مبادا آسمان انصاف را سوراخ کنند
اما خیالی نیست!
نوشته شده توسط جانشین دسته در جمعه 91/4/2 و ساعت 3:9 عصر
نظرات دیگران()