سفارش تبلیغ
صبا ویژن
قیام امام مهدی (عج) از زبان موسی، زردشت، عیسی و محمد (صلوات الله 
قیام امام مهدی (عج) از زبان موسی، زردشت، عیسی و محمد (صلوات الله علیهم اجمعین)
 

از سپیده دم تاریخ مالامال از ویرانگری و قهر و خشونت بشری ، همواره اندیشه ای امیدبخش و تحرک آفرین در قالب اعتقاد به ظهور یک  "منجی موعود"  و غلبه نهایی عدل و داد بر بیداد و ستم و استقرار صلح و نیکبختی و آبادانی بر گستره زمین در صدر باورهای دینی و ملی اقوام و ملل گوناگون جلوه گر بوده و غالبا الهام بخش بسیاری از جنبش های عدالت خواهانه مردمی علیه نظامهای اهریمنی حاکم بر جوامع بشری بوده است. تجلی این "منجی  موعود " را می توان در " ماشیح"  یهودیان ، "سوشیانت" " زردشتیان ، " عیسی"  مسیحیان و " مهدی (عج)" مسلمانان مشاهده کرد. با توجه به ریشه دار بودن این باور کهن در قلب و اندیشه اقوام بشری ، تاریخ کرارا شاهد خیزش های خونبار و عقیمی از سوی برخی تشنگان جاه و قدرت – با دعوی مهدویت – بوده است .از دیگر سو سلاطین ستمگر نیز بدلیل احساس خطر دائم از سوی معتقدان به این اصل الهی ، همواره کوشیده اند تا با تراشیدن خلق الساعه " منجیان دروغین " ، این جریان توفنده عدالت خواهی را برای همیشه متوقف و غائله  " انتظار " را ختم نمایند و از این طریق با القاء بی ثمر بودن هر گونه قیامی علیه خودکامگان ، ستمدیگان را به بخت سیاه و اقبال بد خود راضی کنند. در این میان نیز برخی از سر جهل ، شخصیت های محبوب خود را " منجی موعود" پنداشته  و در دفاع از آنان حتی تا پای مرگ پیش رفته اند.و اما ذکر چند نمونه از هر گروه

1 :
 -1فرقه" کیسانیه" ،" محمد حنفیه" را  مهدی موعود میدانند .
 -2فرقه " باقریه " ، به مهدویت " امام محمد باقر (ع) " اعتقاد دارند .
 -3فرقه " ناووسیه" معتقدند که" امام صادق (ع)" همان مهدی موعود است.     
 -4فرقه " اسماعیلیه " به مهدویت " حضرت اسماعیل " فرزند امام صادق (ع) معتقدند.
 -5فرقه " واقفیه " بر این باورند که" امام موسی بن جعفر (ع)" امام  غایب است.
 -6برخی " ابوالعباس سفاح " اولین خلیفه عباسی  را مهدی موعود می پنداشتند. 
 -7عده ای معتقد بودند که " ابومسلم خراسانی" امام آخرالزمان است.
 -8برخی به مهدویت " ابن مقنع " شعبده باز خراسانی باور داشتند.
 -9فرقه " راوندیه" مدعی بودند که " منصور " خلیفه عباسی همان مهدی موعود است.
 -10" درویش رضا " (قرن 11 هجری قمری) در قزوین ، " مهدی مصری " (قرن 13 هجری قمری) در مصر و " مهدی سودانی " (قرن 14هجری قمری) در سودان ادعای مهدویت کردند.
 -11"غلام احمد قادیانی" (قرن 13 هجری قمری) در شبه قاره هند خود را مهدی موعود و مظهر رجعت حضرت مسیح (ع) معرفی کرد. بزرگترین خدمت او به استعمار آن بود که از یک سو دو اصل مهم اسلام یعنی " جهاد " و " امر به معروف و نهی از منکر " را باطل کرده و از دیگر سو اطاعت از حاکم را – که در آن روز از عوامل سرسپرده انگلیس بود – واجب کرد! 
 -12" سید علی محمد شیرازی "  معروف به " باب " (قرن 13 هجری قمری) در ایران ابتدا مدعی نایب امام زمان گردید و چندی بعد ادعای مهدویت نمود.
 -13" میرزا حسینعلی نوری  " ملقب به " بهاء " پس از کنار زدن رقیب خود،یعنی برادرش " صبح ازل " ، نخست خود را جانشین باب  معرفی نموده و پس از مدتی ادعای مهدویت کرد و بدنبال آن مقاماتی همچون نبوت عامه و خاصه را به خود منسوب داشته و بالاخره مدعی  "الوهیت " شد!

لازم به ذکر است دو متمهدی اخیر یعنی "باب" و" بهاء" و جانشینان بعدی وی بشدت از سوی دول روس و یا انگلیس مورد حمایت بودند. از ویژگی های برجسته جریان بهائیت میتوان به ابطال حکم وجوب حجاب برای زنان مسلمان ،لزوم جدایی دین از سیاست و پرهیز از جهاد علیه بیگانگان اشاره کرد. در میان چنین آشفته بازار ظهور مدعیان دروغین مهدویت ، دستان مرموز و پنهانی نیز با بهره جستن از فتاوای علمای فاسد درباری و یا ساده اندیش و کم دانش ، در برابر " انتظار سازنده و مجاهد پرور" مبادرت به طرح " انتظار ویرانگر و ذلت بار " نمودند. شهید مطهری در نقد این جریان انحرافی مینویسد :
" انتظار فرج دو گونه است : انتظاری که سازنده است ، تحرک بخش است ، تعهد آور است ، عبادت ، بلکه با فضیلت ترین عبادت است و انتظاری که ویرانگر است ، بازدارنده است ، فلج کننده است...

در انتظار ویرانگر ، انقلاب مهدی صرفا دارای ماهیت انفجاری است، فقط و فقط از گسترش و اشاعه و رواج ظلمها و تبعیض ها و اختناق ها و حق کشی ها و تباهی ها ناشی میشود که نوعی سامان یافتن و معلول پریشان شدن است. آنگاه که صلاح به نقطه صفر برسد ، حق و حقیقت هیچ طرفداری نداشته باشد ، باطل ، یکه تاز میدان گردد ، جز نیروی باطل، نیرویی حکومت نکند ، فرد صالحی در جهان یافت نشود ، این انفجار رخ می دهد و دست غیب برای نجات حقیقت – نه اهل حقیقت ، زیرا حقیقت طرفداری ندارد – از آستین بیرون می آید . علیهذا هر اصلاحی محکوم است ، زیرا هر اصلاحی یک نقطه روشن است . تا در صحنه اجتماع نقطه روشنی هست ، دست غیب ظاهر نمی شود ، برعکس ، هر گناه و هر فساد و هر ظلم و هر تبعیض و هر حق کشی و هر پلیدی یی به حکم اینکه مقدمه صلاح کلی است و انفجار را قریب الوقوع میکند رواست ، زیرا " الغایات تبررالمبادی " ، هدف ها وسیله های نامشروع را مشروع میکنند. پس بهترین کمک به تسریع در ظهور و بهترین شکل انتظار، ترویج و اشاعه فساد است!!!

اینجاست که" گناه " هم فال است و هم تماشا ، هم لذت و کامجویی است و هم کمک به انقلاب مقدس نهایی . اینجاست که این شعر مصداق واقعی خود را می یابد :
در دل دوست به هر حیله رهی باید کرد/ طاعت از دست نیاید گنهی باید کرد
این گروه طبعا به مصلحان و مجاهدان و آمران به معروف و ناهیان از منکر با نوعی بغض و عداوت مینگرند ، زیرا آنان را از تاخیراندازان ظهور و قیام مهدی موعود(عج) می شمارند...

ولی انتظار سازنده ، حلقه ای است از حلقات مبارزه اهل حق و اهل باطل که به پیروزی نهایی اهل حق منجر می شود...پس سخن در این است که گروه " سعداء " و گروه " اشقیاء " هر کدام به نهایت کار خود برسند ، سخن در آن نیست که سعیدی در کار نباشد و فقط اشقیاء به منتهی درجه شقاوت برسند . در روایات اسلامی سخن از گروهی زبده است که به محض ظهور امام ، به آن حضرت ملحق میشوند. بدیهی است که این گروه ابتدا به ساکن خلق نمیشوند و به قول معروف از پای بوته هیزم سبز نمی شوند. معلوم میشود در عین اشاعه و رواج ظلم و فساد ، زمینه هایی عالی وجود دارد که چنین گروه زبده را پرورش میدهد. این خود می رساند که نه تنها حق و حقیقت به صفر نرسیده است ، بلکه فرضا اگر اهل حق از نظر کمیت قابل توجه نباشند از نظر کیفیت ارزنده ترین  اهل ایمانند و در ردیف یاران سیدالشهدا...
از نظر روایات اسلامی در مقدمه قیام و ظهور امام یک سلسله قیامهای دیگر از طرف اهل حق صورت می گیرد ، آنچه به نام" قیام یمانی " قبل از ظهور بیان شده است نمونه ای از این سلسله قیام هاست . این جریانها نیز ابتدا به ساکن و بدون زمینه قبلی رخ نمی دهد. در برخی روایات اسلامی سخن از " دولتی است از اهل حق " که تا قیام مهدی(عج) ادامه پیدا میکند2."
 
در باب مهدویت کتابها و رسالات بسیاری بدست پیروان ادیان آسمانی به نگارش در آمده و هر قومی بر مبنای اعتقادات خود مدعی است که "منجی آخرالزمان" همانیست که در کتب دینی آنان ، به وی اشاره شده است . ما گرچه با استناد به هزار و یک دلیل معتقدیم منجی موعود همه امم تاریخ کسی جز حضرت حجت (عج) نیست لیکن بر آنیم با پرهیز از ورود به هر گونه بحث و جدل کلامی و طرح برخی اختلافات موجود میان منابع مکتوب ادیان آسمانی ، گوشه هایی از یک رویداد قریب الوقوع عظیم الهی را از زوایای گوناگون به تصویر در آوریم . پیش از ورود به اصل موضوع ذکر این نکته را لازم می دانیم که نقل مطلب از متون دیگر ادیان به مفهوم تصدیق همه آنها نیست . چه ، به گواه تاریخ ، همانگونه که دشمنان اسلام همواره کوشیده اند با جعل و نشر احادیث و اخبار دروغین از تابندگی و عظمت احکام و معارف الهی بکاهند و آب را از سرچشمه گل آلود کنند ، کاتبان سه دین آسمانی زردشت ، یهود و مسیحیت نیز تا توانستند با حذف و اضافاتی بر آئین خود بسیاری از اصول ناب دینی را در دل خروارها خرافه های عقل آزار پنهان ساختند.

بفرموده قرآن کریم :
 ...و یحرفون الکلم عن مواضعه و نسوا حظا مما ذکروا به...
...(بنی اسرائیل) کلمات را از مواضع خود تحریف میکنند ، و بخشی از آنچه را بدان اندرز داده شده بودند به فراموشی سپردند... 3
 
به شهادت تاریخ - بجز قرآن کریم – که در دید مستقیم نبی مکرم اسلام (ص) به نگارش در آمده و تحت مراقبت شدید اوصیاء بر حقش ائمه معصومین (ع) از گزند هر گونه تحریفی در امان مانده است ، سه کتاب مقدس "اوستا" ، "تورات" و "انجیل" بدلیل آنکه بعد از وفات انبیاء عظام به کتابت در آمده و در طول تاریخ بارها به خاطر حملات وحشیانه دشمنان ، بخش های مهمی از این کتب کاملا از میان رفته و قرنها بعد مجددا به رشته تحریر در آمده اند ، بسیاری از مضامین نورانی مندرج در آنها ، دستخوش تحریفات بسیاری قرار گفته است. هرچند باید اعتراف کرد در لابلای همین اقوال و آراء ناهمگون ، اصل کلی ظهور یک "مصلح موعود" در فرجام گیتی به عنوان حقیقتی خدشه ناپذیر در حافظه تاریخ ، بدور از هر آسیبی بر جای مانده و همچون آتشی شعله ور از انجماد فطرت بشری ممانعت به عمل آورده است.

پرداختن به چند و چون تولد ، نسب و خاستگاه " منجی موعود" و این که به راستی نام حضرتش چیست و تعلق به کدامین دین دارد گرچه در جای خود امری ضروری است ، لیکن جهان مصیبت زده و علیل امروزین به حقیقتی فراتر از مناقشاتی از این دست نیازمند است. همان حقیقتی که هم اینک همه مشتاق و تشنه آمدن" اویند". تا " او" نیاید نه آتش انتظار دین باوران فرو خواهد نشست و نه " آرمان شهر" افلاطون سر لز زمین سبز خواهد کرد و نه "جامعه بی طبقه " ملحدان دو آتشه از بطن وهم و خیال، قدم به عرصه وجود خواهد نهاد و نه "نظم نوین جهانی" لیبرال دموکراسی غرب ، شکل خواهد گرفت! 

شگفت آنکه امروز، نوای" اَینَ بَقیَّة الله "را از زبان متفکران لامذهب غرب نیز می توان بروشنی شنید.اجازه دهید  فرازی از دعای فرج (!) جناب "راسل" ، فیلسوف ماتریالیست انگلیس را با هم مرور کنیم:
" دنیای ما امروز با بزرگترین بحرانهای تاریخ روبروست و یک چنین بحرانی از زمان حضرت نوح تا کنون سابقه نداشته است. در طی این بحران ، بشریت می خواهد خود را بدست خویش نابود کند .اینک موقع «قیام مصلح بزرگ»  که اوضاع آشفته جهان را با نیروی الهی سر و سامان دهد و دنیا را از این ورطه هولناک نجات بخشد فرا رسیده است4."
تمدن غرب به رهبری ایالات متحده آمریکا  با احساس خطر جدی از همین ناحیه است که امروزه میکوشد با تولید انبوه آثار سینمایی با موضوع «منجی گرایی» در قالب کارتون ، فیلم و سریالهای جذاب ، این « غریزه انتظار» ملتها را- از کودک و نوجوان گرفته تا افراد کهنسال - مدیریت کرده و در نهایت  «آمریکا» را همان منجی موعود آخرالزمان معرفی نماید !
 
جامعه شناسان عصر حاضر بنا بر اصل" فوتوریسم " یا همان اصالت   "آینده و آینده گرایی " بر این عقیده اند که همه فرهنگ ها برخوردار از دو شاخص مشترکند . زنده یاد شریعتی در این زمینه می نویسد :
" یکی اینکه هر تمدنی و فرهنگی – حتی جوامع عقب مانده و ابتدایی – بنا به گفته قصه ها و اساطیر خود ، در دورترین گذشته خویش دارای «عصر طلایی »بوده که در آن عصر ، عدالت و آرامش و صلح و عشق وجود داشته و سپس از میان رفته و دوره فساد و تیرگی و ظلم بوجود آمده است . دیگر اینکه معتقد به یک انقلاب بزرگ و نجات بخش در آینده و باز گشت به« عصر طلایی » ، عصر پیروزی عدالت و برابری و قسط می باشد5."

وی در تحلیل خود می نویسد «انتظار» بر دو رکن عمده استوار است الف:اصل فکری  ب: اصل فطری . به این معنی که اساسا انسان، موجودی منتظر بوده و هر که «انسان تر» باشد «منتظرتر» است.  حاصل سخن اینکه ، دین ، تاریخ و علم متفقند که " سرور و سالار " عادلی خواهد آمد و شوربختی انسان برای همیشه از زمین دامن بر خواهد چید(بعون الله).

باور به " منجی موعود " نه تنها در ادیان آسمانی بلکه در آئین های زمینی نیز چون مشعلی فروزان ، از اعماق تاریک تاریخ تا زمان حاضر هماره بر آسمان دل های بی قرار و پریشان ، نور نشاط افشانده و بر حقانیت نیاز تمدن بشری به" مصلحی جهان دار و دادگر" گواهی داده است.اینک پیش از پرداختن به "منجی موعود" در ادیان آسمانی ، نظری گذرا بر مصلحان موعود فرقه های مختلف در جهان می افکنیم  :
-1”گروهی از ایرانیان باستان بر این باور بودند که " گرشاسب " قهرمان تاریخی آنان ، زنده است و در کابل زندگی می کند تا روزی که به پا خیزد و جهان را اصلاح کند.
-2برخی از ایرانیان می پنداشتند که " کی خسرو " پس از استوار ساختن شالوده فرمانروایی ، تاج شاهی را به فرزند خود داده ، به کوهستان رفته و در آنجا آرمیده است تا روزی که ظاهر شود و اهریمنان را از گیتی براند.
-3نژاد " اسلاو " بر این عقیده بودند که از مشرق زمین یک نفر بر خیزد و تمام قبایل اسلاو را متحد و آنها را بر دنیا مسلط سازد.
-4اهالی " صربستان " انتظار ظهور " مارکو کرالیویچ " را داشتند.
-5" برهمائیان" از دیرباز بر این عقیده بودند که در آخرالزمان "ویشنو"  ظهور کرده و بر اسب سفیدی سوار شود و با شمشیر آتشین ، مخالفین را بکشد و تمام دنیا بر کیش برهمن گردن نهد.
-6ساکنان "جزایر انگلستان" از چندین قرن پیش منتظرند که " آرتور " روزی از جزیره " آوالون " ظهور نماید و نژاد " ساکسون " را بر دنیا غالب گرداند.
-7" سلت ها " مدعی اند که پس از بروز آشوب هایی دراقصی نقاط جهان ، " بوریان بورویهم " قیام کرده و دنیا را تصرف خواهد کرد.
-8اقوام " اسکاندیناوی " معتقدند که مردم ، گرفتار بلا گردیده و دراثر  جنگهای جهانی افراد بسیاری نابود خواهند شد و در پایان " اودین " ظهور کرده و با نیروی الهی بر همه چیز مسلط خواهد شد.
-9"یونانیان" بر این باورند که در پایان ، " کالویبرک " ظهور کرده و جهان را نجات خواهد داد.
-10اقوام " اروپای مرکزی" همچنان در انتظار ظهور " بوخص" هستند.
-11    "چینی ها" معتقدند که " کریشنا " در آخرالزمان ظهور کرده و جهان را سامان خواهد بخشید.
-12  اقوام " امریکای مرکزی" بر این باورند که پس از بروز حوادثی  در جهان ، " کوتزلکوتل" قیام کرده و بر عالم مسلط خواهد شد6.”
 
بی تردید سر منشاء اعتقاد به "منجی موعود" در میان ملل جهان ، کانون پر فیض" وحی الهی " بوده ولی به مرور ایام در طول تاریخ ، هر قوم و قبیله ای به مقتضای شرایط اقلیم و فرهنگ خود ، از یک حقیقت واحد تفاسیر مختلف نموده و نام های گوناگون بر وجود مقدس حضرت حجت(عج) نهاده است.اکنون با این مقدمه ، موضوع اعتقاد به مهدویت را با استناد به کتب مقدس چهار دین آسمانی پی می گیریم :
 
منجی موعود در آئین زردشت
بر اساس متون دین زردشت ، طول عمر جهان دوازده هزار سال بوده و به چهار دوره سه هزار ساله تقسیم می شود 7 :

-1 سه هزاره اول(دوره مینوی یا روحانی)
در این دوره از آفرینش، اهورامزدا اجزاء عالم را به هیئتی روحانی و غیر مادی می آفریند و در پایان دوره ، اهریمن را که  قصد تجاوز به قلمرو روحانی را دارد باز پس رانده و او را تا مدت سه هزار سال بی هوش می کند.
 
-2 سه هزاره دوم(دوره گیتی یا مادی)
در این دوره ، اهورامزدا بر اساس صور روحانی سه هزاره اول ، آفرینش مادی به دور از هر گونه پلیدی را نقش می زند و نخست آسمان ، دوم آب ، سوم زمین ، چهارم گیاه ، پنجم گوسفند ، ششم مردم و آتش را می آفریند و در پایان این دوره مجددا اهریمن به هوش آمده و قلمرو مادی را مورد تجاوز قرار می دهد.
 
 -3سه هزاره سوم(دوره آلایش یا آمیزش ظلمت و نور)
در این دوره ، جهان مادی پاک و بی آلایش اهورایی به تازش خصمانه اهریمن دستخوش مرگ و کینه و ناپاکی  گشته و بدست او جانوران موذی در هر سوی عالم پراکنده می گردند.
 
4- سه هزاره چهارم( دوره ظهور نجات بخشان ایزدی و پالایش گیتی از بیداد و رنج و ناپاکی)
" اهورامزدا" در آغاز چهارمین دوره آفرینش با بر انگیختن و گسیل زردشت پیامبر به سوی مردمان بر آن میشود تا هر گونه ستیز و کینه و ناپاکی را از دامان بشریت بزداید و نوید حیاتی طیب و پاک را سر دهد. پس از زردشت در آغاز یازدهمین و دوازدهمین هزاره ، دو تن از منجیان که از نسل اویند بنامهای " اوشیدر " و " اوشیدرماه " ظهور کرده و چهره آلوده جهان مادی را از پلیدی خواهند شست و در پایان دوازدهمین هزاره ، سومین پسر زردشت یعنی " سوشیانت " پدیدار گشته و مردگان را بر خواهد انگیخت و درخت بیداد و ستم را مقتدرانه از بن بر خواهد کند و برای همیشه ناپاکی و تباهی از سیمای گیتی اهورایی خواهد سترد.
 
در اوستا آمده است :
" او را از این جهت سوشیانت خوانند که به کلیه جهان مادی سود و منفعت خواهد رساند8."
بر اساس تعالیم اوستا ، زردشتیان بر این باورند که " مصلح آخرالزمان" از کیانسه (دریاچه هامون) پا به عرصه گیتی نهاده و جهان را خواهد آراست 9.

در کتب زردشتیان آمده است :
" پیش از ظهور " منجی موعود " در جهان آکنده از تباهی و پریشانی  ، دیو آز و حرص بر مردمان چیره شده و هر کس در پی اندوختن مال و ثروت ، روزگار سپری کند . نیاز و تنگدستی گریبانگیر مردم شده و نیک ورزی و خیر اندیشی جای خود را به مکر و حیله و ستم دهد.قساوت و خشونت ، قلب ها  را چون سنگ و آهن سخت کرده و راستی و جوانمردی از میان بر خیزد. بنیاد خانواده ها فرو ریخته و فحشاء افزونی گیرد. فساد چنان دامن گسترد که زندگی بر آزادمردان سخت و دشوار شود. مرگ نا بهنگام  افزونی گرفته و پیری زودرس مردم را آزار دهد. گمنامان به ارزش و اعتبار رسند و ارزشمندان و بزرگان گمنام شوند. مردم به وظایف خود آشنا نباشند.آب چشمه ها بخشکد و خوراک کم شود.دیگر کسی حق نان و نمک را پاس ندارد. مردم ، شب با یکدیگر بر سر یک سفره نان خورند و دوست باشند ولی فردای آن علیه یکدیگر سخن گویند و در خون هم بکوشند. نه زن در اندیشه شوهر است و نه شوهر در اندیشه زن و فرزند. فرزند ، پدر و مادر را دشنام دهد و آنان را بزند. زمین لرزه فراوان شود و باران نابهنگام بسیار بارد.آبها طغیان کنند و سرزمین ها ویران شوند. روحانیان که نگه دارنده دینند ، خود گنه کارترین مردمند. آنان هماره در حق هم بدگویی کنند و چون آنچه گویند عمل نکنند مردم از آنان بیزار شوند.بی دینان توانمند شوند و دینداران ناتوان. بی رونقی دین بدان جای رسد که از هزار تن بیش از یک تن به کارهای دینی گرایش نکند. در چنین زمانه ای از دختری " گواگ پد " نام ، " منجی موعود" به نام " سوشیانت " متولد شود. او خورشید پیکری است با شش چشم که هر سوی را می پاید و چاره درد ناشی از تباهی اهریمن را می یابد .

چون به سی سالگی رسد به دیدار اهورامزدا و فرشتگان رفته و در این زمان ، خورشید سی شبان روز در میان آسمان بایستد. در طول پنجاه و هفت سال سلطنت خویش به همراه یارانش در پهنه هفت کشور ، قانون ایزدی گسترده و دیو دروغ را نابود سازد.هر یک از آنان در کشور خویش از نیات هم ، آگاهی یابند و هر یک هرچه کند همگان ببینند . با نابودی دیو دروغ ، بیماری و پیری و درد و مرگ و بدی و ستم و کفر از میان بر خیزد و گیاهان هماره پر طراوت و خرم باشند و همه آفرینش به شادی در آید .پس " سوشیانت " ، برای پاداش و کیفر موءمنان و کافران به همراه یارانش دعا کند و به مردگان گوید که بر خیزید . همه درگذشتگان برخیزند . بدکاران به دوزخ روند و پرهیزگاران به نسبت با نیک سرشتی از نور ایزدی بهره مند شوند . آنگاه " سوشیانت " و یارانش با نیایش های پی در پی ، زمین را تا جایگاه اهورامزدا و فرشتگان بالا کشند . پس اهورامزدا آفرینش را کامل کند10." 
 

نوشته شده توسط جانشین دسته در پنج شنبه 91/4/15 و ساعت 8:23 صبح
نظرات دیگران()

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
ساخت بازیهای ضد شیعَه باحمایت مستقیم وهابیت و صهیونیزم!!!
روایتی جالب از شهدا (ضرر نمی کنین)
اهانت بقران
یک روز یک مرد انگلیسی از یک شیخ مسلمان پرسید: «چرا در اسلام زنان
من نه از رد شدن جمعه ها می ترسم، نه از طولانی شدن زمان که ظهورتا
حجاب یک مفهوم عام و عالی است که پوشش نیز جزیی از آن است.
معنی عشق چیست؟
تنها نامحرم!
حجابـــ مانند اولین خاکریز جبهہ استـــ
کاش نامی از تو در دنیا نبود ... مرگ بر نیرنگت ای آل سعود!
نجات از شبهه و شهوت
[عناوین آرشیوشده]
طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ
بالا