سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سخنان قرائتی درباره زنان جوان بیوه 
سخنان قرائتی درباره زنان جوان بیوه
تا جوان بودم این حرف‌ها را نمی‌زدم،دیگر حالا چون پیر شدم می‌گویم.چون برای بعضی‌ها هم زن دوم حرام است. خود بنده اگر زن دوم داشته باشم،دیگر زن‌ها تلویزیون را خاموش می‌کنند.

به گزارش برنا، حجت الاسلام والمسلمین قرائتی در جلسات درسهایی از قرآن که این هفته در تلویزیون درباره "سیره و سخنان امام جواد(ع)" سخن گفته است.

قرائتی در ابتدای این ضمن اشاره به شهادت امام جواد(ع) گفت: امام جواد بچه بود یک کسی اسباب بازی برایش آورد، فرمود: «مَا لِهَذَا خَلَقَنِی اللَّه‏» (بحارالانوار/ج50/ص58) درست است سن من کم است اما خدا من را برای بازی خلق نکرده است. «مَا أَنَا وَ اللَّعِب‏» مرا چه کار به بازی؟!

این واعظ مشهور همچنین در ادامه سخنانش درباره "علم امامان(ع) از سرچشمه علم الهی"، "امام جواد(ع) در نفی بخل"، "دوری مسئولان فرهنگی از موضع‌گیری‌های جناحی"، "دقت در پرداخت سهم امام زمان(ع)"، "کرامت امام جواد(ع) در برابر معتصم"، "گوش فرا دادن به سخن حق"، " راه رسیدن به حقیقت ایمان" و "توصیه‌ی امامان معصوم به زیارت حضرت معصومه(ع)" سخن گفته است. آنچه در ادامه می‌خوانید گزیده‌ای از سخنان این استاد حوزه علیمه و دانشگاه است:

بخیل!
ما آدم داریم شعر می‌گوید و شعرهایش را به کسی نمی‌دهد. خانه‌شان قالی دارد، به عروس نمی‌گوید: شما عروسی دارید قالی مرا ببرید. می‌گوید: نه چشمش کور، برود اجاره کند. خانم حقوق دارد، ولو مالک است حق دارد به شوهرش ندهد. این حق خانم است که حقوق خودش برای خودش باشد. اما حالا اگر شوهرش نیاز دارد به او بدهد. نه! وظیفه‌ من نیست. خودش برود کار کند.

چقدر سرمایه‌ها در بانک خوابیده و چقدر جوان‌ها اگر یک مبلغی داشته باشند به کار وادار می‌شوند. و این آقایی که پولش در بانک‌ها خوابیده بخل می‌کند. یعنی اگر این بخل از جامعه برداشته شود همه‌ جوان‌های بیکار ما سرمایه‌دار می‌شوند. یک وامی می‌گیرند و شروع به کار می‌کنند. البته خوب بعضی‌ها هم ممکن است بخورند چفت و بستش را باید طوری کرد که چهار میخ کرد. ضامن گرفت نمی‌دانم محکم‌کاری‌تان را بکنید. اما همین صفت بخل از تجار برداشته شود، هر تاجری نمی‌تواند به 5 جوان یک کمکی کند یک کاری شروع کند. هر تاجری 5 جوان بیکار، بیکاری حل می‌شود. چند تا رئیس جمهور آمدند نتوانستند حل کنند ولی تجار می‌توانند حل کنند. یک چیزی هم می‌خواهم بگویم از زن‌ها می‌ترسم! نمی‌گویم.

دادستان تهران حدود بیست سال پیش به من گفت: در تهران 500 زن جوان بیوه هست. 500 هزار زن جوان بیوه برای بیست سال پیش است. الآن شاید یک میلیون باشد. از زن‌ها بپرسیم نظر شما چیست؟ می‌گویند: نه! ما می‌گوییم: مرد نباید هوس‌باز باشد، مرد نباید روی عیاشی زن دوم بگیرد. مردی که پول ندارد، خانه ندارد، نمی‌تواند دو تا زن را اداره کند حرام است. اما اگر یک مردی توان جسمی دارد، توان مالی دارد، دو تا ماشین، دو تا خانه، دو تا موبایل، دو تا دو تا دو تا، ولی زن می‌گوید: نخیر! خدا یکی زن هم یکی. یعنی چه؟ یعنی آن یک میلیون زن جوان به درک! گناه می‌کنند به درک! می‌سوزند به درک! بخل زن‌ها است. بخل زن‌ها باعث می‌شود که یک میلیون زن جوان بیوه هست، بخل تاجرها به این است که میلیون‌ها جوان بیکار هستند، پول ندارند آنها پولشان در بانک هست. بخل خیلی مهم است.

بخل علمی، چیزی بلد است به کسی یاد نمی‌دهد. من تعجب می‌کنم یک وقت یک کسی گفت: تو از من سرقت علمی کردی. گفتم چه؟ گفت: حرف‌های مرا در کتاب خودت آورده‌ای. این سرقت است؟

بخل، حالا تلویزیون خوب شده است. یکوقتی شبکه یک فیلم‌هایش را به شبکه دو نمی‌داد. شیراز به اصفهان نمی‌داد. یک وقت مثلاً یک سی‌دی درست می‌کردند، می‌گفت: بر پدر و مادر کسی لعنت که این را تکثیر کند. قفل می‌کردند. کد رویش می‌گذاشتند، رمز رویش می‌گذاشتند کسی رمزش را باز نکند. خیلی بخل مهم است. خیلی بخل مهم است.

امام جواد(ع) از سر شب تا صبح دائم می‌گفت: بخل، بخل، بخل، خدایا بخل، بخل، بخل! داریم می‌رویم مسافر را هم می‌شناسیم خوب سوارش کن. حالا یکوقت مسافر ناشناس است، می‌گوییم والله یک وقت می‌بینی قاچاقچی است در ماشین می‌آید، او را نمی‌شناسیم. از نظر امنیتی، اما یکوقت هم می‌بینی اینها پرسنل خودت هستند. داری می‌روی، خوب این چای ریز است، من فوق لیسانس هستم. من فوق لیسانس راننده چای‌ریز شوم؟ داری می‌روی خوب این را هم سوار کن. بخل می‌کنیم! اینقدر آدم آه می‌کشند عمره بروند پول ندارند. بگو: آقا آرزوی عمره داری، بیا من یک میلیون به تو می‌دهم برو ثبت نام کن، ماهی بیست تومان بده تا تمام شود. بگذار یک زوار هم... بخل نکن. همه‌ی مردم می‌توانند مدینه بروند.

همه بی‌همسرها می‌توانند، عرض کردم این زن دوم خیلی شرط دارد. دو تا خانه، دو تا خرجی، توان جسمی، روحی، اخلاقی، زن دوم عامل فتنه نشود، در عدالت... در کشور هستند، البته من هم تا جوان بودم این حرف‌ها را نمی‌زدم، دیگر حالا چون پیر شدم می‌گویم. چون من... برای بعضی‌ها هم زن دوم حرام است. خود بنده اگر زن دوم داشته باشم، دیگر زن‌ها تلویزیون را خاموش می‌کنند. می‌گویند: این شیخ! زن دوم دارد، خاموش کن، خاموش کن. برای من حرام است به خاطر اینکه میلیون‌ها خانم که گوش به حرف من می‌دهند تلویزیون را خاموش می‌کنند و ضربه به قال‌الصادق می‌خورد. حدیث امام صادق را گوش نمی‌دهند.

بر تو حرام است
خدا آیت‌الله العظمی فاضل لنکرانی را رحمت کند. می‌گفت: بر تو حرام است وارد مسائل سیاسی شوی. گفتم: چرا؟ چون من مقلّد ایشان بودم. گفت: برای اینکه تو در تلویزیون هستی و همه‌ی خطوط سیاسی باید بنشینند و حرف تو را گوش بدهند. اگر یکبار یک موضع‌گیری کردی، عده‌ای گفتند: آفرین و عده‌ای ناراحت شدند، آنهایی که ناراحت شدند تلویزیون را خاموش می‌کنند. آن جمعیت میلیونی که تلویزیون را خاموش می‌کند، گناهشان گردن تو است. تو چون می‌خواهی کار فرهنگی کنی، اصلاً نباید وارد جریان‌های سیاسی شوی. بعد دیدم این سند هم دارد. سندش در نهج‌البلاغه است. در تاریخ است.

در تاریخ می‌خوانیم پیغمبر وقتی وارد مدینه شد، آن زمان خط بازی سیاسی نبود. ولی قبیله بازی بود. او می‌گفت قبیله‌ی ما و او می‌گفت قبیله‌ی ما. دویدند سر افسار شتر پیغمبر را کشیدند که بیا خانه‌ی ما. می‌خواستند افتخار کنند که پیغمبر روز وارد شدن به مدینه مهمان قبیله‌ی ما شد. آن قبیله آمد افسار شتر، این قبیله آمد افسار شتر، افسار شتر، افسار شتر، افسار شتر، پیغمبر دید عجب روز اول ورودش دارد کشمکش می‌شود. گفت: ببینید کنار بروید.کنار بروید!

هیچ چیز نگویید. هرجا... باقی‌اش را هم شما بگویید... هرجا شتر خوابید. این هرجا شتر خوابید یعنی چه؟ یعنی من بی‌طرف هستم. یعنی کسی که می‌خواهد یک کار فرهنگی کند نباید از اول قشری از مردم را علیه خودش تحریک کند. این هرجا شتر خوابید یک سند، یک سند دیگر هم به شما بگویم. نامه‌ی 25 نهج‌البلاغه امیرالمؤمنین به مسئول زکات می‌گوید: یک شهری که می‌روی، یک روستایی که می‌روی، زکات بگیری، خانه‌ی کسی وارد نشو. چون مهمان آقای «الف» شدی، صبح به آقای «ب» که می‌گویی: زکات شما چقدر است؟ می‌گوید: هوم... دیشب خانه‌ی فلانی خوابیدی، این کوکش کرده که من پولدارم. آمده زکات بگیرد. «انزل علی ماءهم» یعنی نازل شو کنار چشمه آب. برو کنار چشمه آب، به قول امروزی‌ها هتلی، مسافرخانه‌ای، خیمه‌ای، یک جایی بخواب که فردا به هرکس گفتی زکات بده، نگویند: چه کسی این را کوک کرده است؟ و به همین خاطر این نصیحت آیت‌الله العظمی فاضل لنکرانی هم خیلی در من اثر کرد.

نوشته شده توسط جانشین دسته در شنبه 90/8/7 و ساعت 10:39 عصر
نظرات دیگران()
یادداشت:دسته سوم ما نسل سوم هستیم 

 

 
  ."اهی که با خودم خلوت می کنم بر روزگاری که در آن زیسته ام اما توان تاثیر گذاری بر آن را نداشته ام حسرت می خورم. روزگاری که من در آن کودکی بیش نبودم و جز آژیر وضعیت قرمز و اعلام حمله هوایی چیز دیگری را به یاد ندارم.  
           
 

یاد آن شب سال 64 می افتم که حمله صبحگاهی نیروی هوایی عراق به تبریز همه را غافلگیر کرد. پدرم تازه سر از سجده شکر نماز صبح برداشته بود که صدای انفجار شیشه های خانه را خرد کرد و دیوارهای حیاط خانه مان ترک برداشت. دود سیاه و بوی باروت همه جا را پر کرده بود. تمام اینها به تلافی آن همه ایثارگری هایی بود که رزمندگان ایرانی در جبهه های نبرد انجام داده بودند. ظهر آنروز که پدرم برای تنظیم آنتن تلویزیون روی پشت بام رفته بود تکه های اسباب و اثاثیه همشهری هایمان را دیده بود که از چند محله آنطرف تر در اثر انفجار روی سقف خانه ها ریخته بود . آنچه بیشتر ته دلمان را لرزاند پیدا شدن پیکر بی جان کودک شیرخواره ای بود که از چند محله آنطرف تر در اثر موج انفجار وسط خانه یکی از همسایه هایمان پرت شده بود.
آنروز شهرمان خون می گریست اما امروز که آن حوادث را کنار هم می چینم غم از دست دادن همشهری هایمان پیش غم تکه تکه شدن مردم خرمشهر در اوایل جنگ چیزی نبود. دلمان به این خوش بود که زن و بچه هایمان به یکباره زیر بمب و موشک کشته شده اند اما نوامیس مردم خرمشهر چه جفاها که ندیدند . حرمت مادرانمان را شکستند و دامن خواهرانمان را به خیال خود به بی عفتی آلودند. بیجا نبود که برادرانمان با چشم گریان گل گلوله را در سینه پاک خواهران و مادرانمان کاشتند تا دامنشان را از اتهام بی عفتی بزدایند.
بهنام محمدی ها ، حسین فهمیده ها خود را برای خرمشهر فدا کردند . جهان آراها و یارانش تا آخرین فشنگ و قطره خون مردانه در مقابل دشمنان ایستادگی کردند و آخر سر دشمنی که توان غلبه بر روح بلندشان را نداشت تیشه بر قامت استوارشان فرود آورد تا بلندی اراده شان ترس بر قامت کلاه سبزهای ارتش تا بن دندان مسلحش نیندازد. بهنام محمدی سیلی بعثی ها را به جان می خرید تا بچه های سپاه و ارتش از بابت اطلاعات کم نیاورند . حالا که شرح حالش را برای بعضی ها تعریف می کنم می گویند بچه بود و نمی فهمید. عجب !!!
حسین فهمیده در خرمشهر بود که نارنجک به کمر بست و با تن زخمی خود را زیر تانک کشید تا عرض و ناموس خرمشهر مورد تجاوز قرار نگیرد. حالا که شرح حالش را برای برخی تعریف می کنم می گویند آدرنالینش بالا زده و یک کاری کرده است. عجب!!!
شهامت بهنام در کار اطلاعاتی و بالا زدن غیرت حسین در جنگ را محکوم می کنند. بهنام به ما آموخت برای اینکه شهرمان را از چنگ دشمن برهانیم باید سیلی های آنان را تحمل کنیم تا توانشان را محک بزنیم و حسین به ما آموخت که در موقع خطر به جای اینکه آدرنالیت بالا بزند باید غیرتت بالا بزند و با خطر رخ به رخ بشوی ، سلاحت را محکمت در میان مشتت بگیری و دندان هایت را به هم بفشاری و بی خوف مرگ به مصافش بروی تا مرگ با شهادتت آبرویش را ببازد و تو حیات جاودانه بیابی.
افسوسم به حال برخی است که بدون تهدید شدن و بی خوف جانی و مالی بی آنکه کسی تهدیدشان کند خود حجاب از سرشان بر می دارند و قامت زنانه شان را به تماشاگه عیش و عشرت دشمنان عرض و ناموس می برند. افسوس من به حال آنانی است که به جای آنکه گلوله را بر وسط پیشانی دشمن خالی بکنند وسط پیشانی غیرت و مردانگی شان خالی می کنند.
آری سوم خرداد شده و یاد سومین دسته وصیتنامه باکری افتاده ام و حال آن دسته سوم به من دست داده است . خوب که مخم را می تکانم می بینم آن دسته سوم ما نسل سومی ها هستیم که با آرمان های انقلاب قد کشیده ایم و الان که این اوضاع شیر تو شیری را که برخی از خواص و عوام به باور آورده اند را می بینیم داریم دق می کنیم.
آنانی که بعد از جنگ به غلط کردن افتادند و الان به هر دری می زنند تا پستی در مجلس و دولت برای خودشان و عشیره شان دست و پا کنند و زیبایی زخم هایشان را به تراول می فروشند یا درد ترکش هایشان را با ماساژ در سونای بخار تسکین می دهند یا آنانکه تیغ را به سیخ می کشند تا مبادا یک تار مو از ریش مردیشان در انظار عمومی ظاهر شود.
آری دسته سوم ما نسل سومی هستیم که هر از گاهی به آسایشگاه جانبازان اعصاب و روان می رویم تا آرامش به دست آوریم به عیادت جانبازان شیمیایی می رویم که از دیدن این همه دغل بازی خون بالا می آورند.
آری نسل امروز بابا نظرها می شناسند اما برخی سعی دارند باباکرم ها را به ما قالب کنند ، نسل ما با چاکری برای دیگران میانه سازش ندارد چون در مرام خود با باکری هم خویی دارد.
علم الهدی به دانشجوهای ما آموخت دانشگاه سنگر است نه کاباره و دانشجو باید در کنار درس های علمی اش بنیان فقهی اش را هم تقویت کند.
جهان آرا کارش این بود که رو در روی دشمن داخلی و خارجی بایستد و بی خوف افه های سیاستمداران ماشه اش را به سمت دشمن انقلاب بچکاند.
آری ما نسل سومی ها همان دسته سومی هایی هستیم که با ندیدن سوم خردادها و با پدید آوردن سوم خردادها علیه دوم خردادها به امید دست یابی به آمال ماه شب چهارده خردادمان هر اتهامی را به جان می خریم و شانه هایمان پلکان صعود کسانی است که از ماه خرداد متنفرند.
چه می خواستم بنویسم و چه نوشتم ؟!دلم گرفت وقتی زخمی های عملیات آزاد سازی خرمشهر را از تلویزیون دیدم.جهان آرا هنوز هم با آرامش در حال تشریح عملیات های مردمی خرمشهر است و علم الهدی از قاب عکسش امیدوارانه به ما جوانان می نگرد و باکری چه خاضعانه خدا خدا می کند تا شب شود و پوتین های ما را واکس بزند و در داخل انها آب بخورد.
و ما چشم امیدمان به افق است به سمت خراسان و دل به اطاعت آن سید خراسانی داریم. همین ما را بس است.


نوشته شده توسط جانشین دسته در یکشنبه 90/7/24 و ساعت 3:55 عصر
نظرات دیگران()
قرائت 

 


سلام اعیاد مبارک خوبین ایشالله؟ قبول باشه طاعاتتون. دوست دارید با خوندن 4 یا 5 صفحه از قرآن تو ثواب اهدا ختم قرآن به 120 شهید سهیم و شریک باشید؟؟

نوشته شده توسط جانشین دسته در یکشنبه 90/6/20 و ساعت 11:13 عصر
نظرات دیگران()
راه کار های جلوگیری از غیبت های اینترنتی 

راه کار های جلوگیری از غیبت های اینترنتی


نوشته شده توسط جانشین دسته در چهارشنبه 90/5/5 و ساعت 6:35 صبح
نظرات دیگران()
یک دختر یتیم دیگر ... 

یک دختر یتیم دیگر ... دختر کوچک شهید داریوش رضایی نژاد ... :(


نوشته شده توسط جانشین دسته در چهارشنبه 90/5/5 و ساعت 6:33 صبح
نظرات دیگران()
اللهم ارنی الطلعة الرشیدة ... 

اللهم ارنی الطلعة الرشیدة ...


نوشته شده توسط جانشین دسته در پنج شنبه 90/4/30 و ساعت 6:55 عصر
نظرات دیگران()
به گل گفتم: "عشق چیست؟" 
به گل گفتم: "عشق چیست؟" گفت: "از من خوشگل تر است..."




به پروانه گفتم: "عشق چیست؟" گفت: "از من زیبا تر است..."




به شمع گفتم: "عشق چیست؟" گفت: "از من سوزان تر است..."




به عشق گفتم: "آخر تو چیستی؟" گفت: "نگاهی بیش نیستم

نوشته شده توسط جانشین دسته در دوشنبه 90/4/20 و ساعت 12:13 صبح
نظرات دیگران()
رهبر آگاه هوشمند انقلاب امروز دوباره خط نظام و ولایت را تبیین کر 

رهبر آگاه هوشمند انقلاب امروز دوباره خط نظام و ولایت را تبیین کردن ... پاسخ دادن به حرف های غلط ... ولی بدون بزرگ کردن آن ... بدون دامن زدن به آن .... تکلیف فعلی ما در مقابل جریان انحرافی روشنه ... پاسخ گویی به انحرافات ... بدون بزرگ سازی و دامن زدن به تفرقه


نوشته شده توسط جانشین دسته در چهارشنبه 90/4/15 و ساعت 8:16 عصر
نظرات دیگران()
حاج احمد ... برگرد دلاور 

حاج احمد ... برگرد دلاور


نوشته شده توسط جانشین دسته در چهارشنبه 90/4/15 و ساعت 8:14 عصر
نظرات دیگران()
بدون شرح 

بدون شرح


نوشته شده توسط جانشین دسته در چهارشنبه 90/4/15 و ساعت 8:11 عصر
نظرات دیگران()
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
ساخت بازیهای ضد شیعَه باحمایت مستقیم وهابیت و صهیونیزم!!!
روایتی جالب از شهدا (ضرر نمی کنین)
اهانت بقران
یک روز یک مرد انگلیسی از یک شیخ مسلمان پرسید: «چرا در اسلام زنان
من نه از رد شدن جمعه ها می ترسم، نه از طولانی شدن زمان که ظهورتا
حجاب یک مفهوم عام و عالی است که پوشش نیز جزیی از آن است.
معنی عشق چیست؟
تنها نامحرم!
حجابـــ مانند اولین خاکریز جبهہ استـــ
کاش نامی از تو در دنیا نبود ... مرگ بر نیرنگت ای آل سعود!
نجات از شبهه و شهوت
[عناوین آرشیوشده]
طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ
بالا