سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شیخ را چه شد که گریه آغازید ؟ 

 شیخ را چه شد که گریه آغازید ؟

--------------------------

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

 یکى از وزرا، نزد ذوالنون مصرى رفت و از او دعایى خواست .

  ذوالنون گفت : وزیر را مسئله چیست .

 گفت : روز و شب در خدمت سلطان مشغولم . هر روز امید آن دارم که خیرى از او به من رسد، و در همان حال ترسانم که مباد خشم گیرد و مرا عقوبت دهد.

 ذوالنون گریست .

وزیر گفت : شیخ را چه شد که از شنیدن این سخن ، گریه آغازید .

 ذوالنون گفت : اگر من هم خداى عزوجل را چنان مى پرستیدم که تو سلطان را، اکنون از شمار صدیقان بودم

---------------------------------

موفق ودرپناه حق باشید

 


نوشته شده توسط جانشین دسته در جمعه 88/1/28 و ساعت 11:56 صبح
نظرات دیگران()

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
ساخت بازیهای ضد شیعَه باحمایت مستقیم وهابیت و صهیونیزم!!!
روایتی جالب از شهدا (ضرر نمی کنین)
اهانت بقران
یک روز یک مرد انگلیسی از یک شیخ مسلمان پرسید: «چرا در اسلام زنان
من نه از رد شدن جمعه ها می ترسم، نه از طولانی شدن زمان که ظهورتا
حجاب یک مفهوم عام و عالی است که پوشش نیز جزیی از آن است.
معنی عشق چیست؟
تنها نامحرم!
حجابـــ مانند اولین خاکریز جبهہ استـــ
کاش نامی از تو در دنیا نبود ... مرگ بر نیرنگت ای آل سعود!
نجات از شبهه و شهوت
[عناوین آرشیوشده]
طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ
بالا