سفارش تبلیغ
صبا ویژن
داشتن اخلاقی خوب واعتقادی اساسی 

از میان راه هاى گوناگون، یک راه بهترین و کارآمدترین است. براى رسیدن به این راه لازم است بدانید که "آن چه براى انسان از آب و هوا و غذا مهم تر و ضرورى تر است،‌ عنصر آگاهى است". منظور از آگاهى این است که انسان در تمام حالات خود بداند که مشغول چه کارى است و براى چه مشغول آن است.
تأثیر آگاهى در هر کار را با مثال ساده اى توضیح مى دهیم:
امروزه "پیاده روی" یک ورزش مفید براى حفظ سلامتى دانسته مى شود، و این در حالى است که میزان راه رفتن بعضى افراد در روز چندین کیلومتر است، ولى از مشکلات بسیارى از جمله پادرد و کمر درد رنج مى برند! نکته اى که در این میان خفته است تفاوتى است که "پیاده روی" با "راه رفتن" دارد. شاید تعجب کنید، ولى حقیقت این است که در پیاده روى چون شخص با آگاهى در حال حرکت است و تمرکز و توجه لازم را در مورد کشش عظلات بدن دارد، بهرة کافى از آن مى بَرَد و نشاط و شادابى کسب مى کند، ولى در راه رفتن چون شخص هیچ توجهى به فرایند حرکت خود ندارد، نه تنها نشاط نمى یابد، بلکه دچار خستگى مى گردد. چارة کار چنین شخصی، تزریق مقدارى آگاهى در هنگام راه رفتن است.
اگر مى خواهید داراى نیروى خستگى ناپذیر، اراده و پشتکار محکم و ایمان واعتقادى راسخ باشید، این نکتة کوچک ولى حیاتى را به خاطر بسپارید
مسلّماً هیچ کس با خواندن کتاب و رساله و پاى منبر نشستن و موعظه شنیدن به معرفت الهى نخواهد رسید. این ها تماماً ابزارهایى هستند که مى توانند سبب بیدارى و تنبه انسان گردند، درست مثل همین نامه که براى شما نوشته ایم، اما همان گونه که اصلاح اندیشه و عمل با آگاهى امکان پذیر است، محققاً معرفت الهى نیز از راه آگاهى قابل دستیابى است. توجه داشته باشید که شما را به خواندن دعا و ذکر و نماز مستحبى و اعمال پسندیدة دیگر توصیه نمى کنیم. توصیة ما به شما این است: در صورتى که به هر یک از این کارها دست مى زنید، آگاه باشید و خود را در حوزة قدرت الهى بیابید (نه این که بدانید). خدا را به یاد بیاورید اما نه آن خدایى که در عرش نشسته و حداقل هفت آسمان با شما فاصله دارد، بلکه آن گونه که نزدیک تر از رگ گردن است.
تنهاراه رسیدن به خدا، ایجاد ارتباط با او است و خداوند خود با صریح ترین بیان همه را به ارتباط با خویش فرا خوانده و دعوت کرده است: "أدعونى استجب لکم؛(1) مرا صدا کنید تا جواب دهم"، یا فرموده: "فاذکرونى أذکرکم؛(2) مرا یاد کنید تا من نیز شما را یاد کنم.".
وقتى این ارتباط برقرار شد، نیروى انسان به نیروى لا یزال الهى پیوند مى خورد، جان انسان به آگاهى الهى روشن مى گردد و قلب انسان با آوردن نام و ذکر یادش اطمینان مى یابد: "ألا بذکرالله تطمئن القلوب".(3)
در این جا ارتباط معنا مى یابد و بندگى مفهوم پیدا مى کند، که بندگى از رابطة محبّ ومحبوبى پدید مى آید،‌ زیرا: "إنّ المحبّ لمن یحبّ مطیعٌ؛(4) دوستدار و محبّ‌ مطیع محبوب است".
بندگى ها که ما مى کنیم بیش تر اداى تکلیف و از سرباز کردن و عادت است تا این که به واقع خداوند را شایستة عبادت بدانیم. به قول مرحوم امام خمینی: "این عبادت ها که ما کردیم، خوبش کاسبى است".(5)
این آگاهى تا بدان جا پیش مى رود که علی(ع) مى فرماید: "هیچ چیز را ندیدم مگر این که پیش و پس و در آن و با آن خدا را دیدم".(6)
از بزرگان ما در این باره حکایت ها نقل شده، مثلاً آورده اند که بعضى حتى غذا و استراحت خود را -‌که امورى مباضد - به نیت حضرت حق انجام مى دادند؛ به این معنا که مى گفتند: خدایا! این غذا را مى خورم تا توانایى بر اطاعت از تو داشته باشم.
با این تفضیلات، ملاحظه مى کنید که شاکله و شخصیت انسان، تنها به نور آگاهى روشنایى مى گیرد و با آن خود را مى سازد. بنابراین تا مى توانید آگاه باشید؛ آگاه به این که چه مى کنید و براى چه دست به آن یازیده اید.
در پس این آگاهی، یقیناً به دانستن نکتة مهم دیگرى نیاز پیدا خواهید کرد که با بیان آن پاسخ سؤال را به پایان مى بریم:
یادتان باشد هر لحظه اى که در آن هستیم مى تواند آخرین لحظه باشد و ما پیش از آن که موفق به کشیدن نفس بعدى شویم، مى توانیم قالب تهى کنیم. پس تا مى توانید هر کارى را به بهترین و شایسته ترین نحو ممکن به انجام رسانید.
بدانید هر انسانى با این سه آگاهی، انسانى موفق خواهد بود:
1-
آگاه به آنچه مى کند،
2-
آگاه به لحظه اى که از آن مى گذرد،
3-
آگاه به وجودى که از خود او به وى نزدیک تر است.
خود سازى به معناى ظاهر خود را آراستن و کوشش براى تهذیب اخلاق خویش است . دراصطلاح , به معناى تکمیل و پرورش نفس و استفادهء بهینه از خواست ها و تمایلات به صورت همآهنگ و درجاى خود مى باشد.(7)
بنابر قول مشهور, انسان در میان سایر حیوانات که تک بعدى هستند, داراى دو بُعد مادى و معنوى (جسمى و روحانى ) مى باشد. بُعد مادى , بعد جسمى و حیوانى و غرایز و تمایلات و جنبه هاى شهوانى نیزنامیده مى شود. بعد معنوى , بعد ملکوتى و انسانى و تمایلات عالیهء انسانى و فطرى عقلائى نیز گفته مى شود.امتیاز انسان بر سایر حیوانات , به خاطر داشتن بعد معنوى و روحانى مى باشد. وقتى انسان مى گوید: گرسنه یاتشنه هستم و یا خانه و ماشین و زن و فرزند و پول و مقام مى خواهم , خبر از بعد مادى و حیوانى خود مى دهد ووقتى صحبت از شناخت و وجدان و ایثار و حقیقت خواهى و علم جویى و هنر دوستى مى نماید, از بعدمعنوى و ملکوتى خود خبر مى دهد.
هر کدام از این دو بعد نیازمند غذایى هستند که با دیگرى تفاوت دارند و غذاى جسم , ورزش و پیاده روى وشنا و غذاهاى مقوى , مثل گوشت و شیر و سبزیجات و آجیل و شیرینى است , و غذاى روح , نماز و روزه و امربه معروف و عبادت و ارتباط با خدا و خواندن کتاب هاى مفید و تلاوت قرآن و دعا و انفاق و گذشت و ایثار واصلاح ذات البین و تواضع است .
کسى که مى خواهد خود سازى کند, باید به هر دو بعد توجه کند و هر دو را هماهنگ , رشد و تعالى دهد,چون توجّه به یک بعد و غفلت از بعد دیگر, زیان غیر قابل جبرانى به بار خواهد آورد.
براى خودسازى , عالمان و فقیهان , عرفا و روان شناسان , به تناسب دیدگاه هاى خود, راه هایى ارائه نموده اند. روانشناسان به ابعاد تجربى پرداخته و راه هاى تجربى را پیشنهاد کرده اند. عارفان به لذّات روحى پرداخته و راه هاى ریاضت و مکاشفه و شهود قلبى و رسیدن و چشیدن را پیشنهاد کرده اند. و زاهدان به جنبه هاى دیگر پرداخته و راه هاى عبادت و شب زنده دارى را پیشنهاد نموده اند. لیکن همه در هدف اشتراک دارند و آن این که باید نَفْس تهذیب شود و سیر الى اللّه کند. نظر چند تن از بزرگان گذشته و معاصر را ذکرمى کنیم :
امام خمینى (ره ): اولین قدم براى تهذیب نفس , تفکر است , و تفکر عبارت است از آن که انسان لااقل در هرشبانه و روز مقدارى ـ حتى اگر کم باشد ـ فکر کند.(8)
فکر دو نوع است : مخرب و سازنده . اگر فکر کند مرتکب اعمال غیر قانونى و خلاف شرع و خلاف اخلاق بشود و از این راه ها به لذات نائل گردد, این فکر مخرّب است , ولى تفکر دربارهء عظمت و جلالت خدا ومخلوقات و نعمت هاى خدا و هدف آفرینشِ و اندیشیدن در این زمینه که از کجا آمده ام و چرا آمده ام و سرانجام به کجا خواهم رفت و در جهان آخرت از من چه مى خواهند و چه نوع اعمال و عقاید و رفتارهایى در آن جابیش تر خریدار دارد, فکر سازنده است .
دومین قدم براى خود سازى ـ از دیدگاه امام ره ـ عزم و تصمیم انجام واجبات و ترک محرمات و جبران آن چه در گذشته از واجبات ترک شده است ,(9) مى باشد.
امام در قدم هاى بعدى : مشارطه و مراقبه و محاسبه را پیشنهاد مى فرمایند. مشارطه آن است که در ابتداى هر روز با خود شرط کند و عهد و پیمان ببندد بر خلاف دستورهاى الهى و دین مقدس گام بر ندارد.
مراقبه , آن است که در تمام ساعات شبانه و روز مراقب و مواظب باشد بر خلاف شرط و پیمانى که بسته ,گام بر ندارد, چون یکى از نشانه هاى مؤمن این است که رعایت عهد و پیمان خود بنماید (والّین هم لاءماناتهم وعهدهم راعون ).(10)
محاسبه , آن است که در پایان هر روز بنشیند و حساب کند چقدر به عهد خود وفا کرده است . اگر دید کاملاًموفق بوده و انحراف و کوتاهى نداشته است , از این بابت خدا را شکر کند. در غیر این صورت غصه بخورد وناراحت شود و از خداوند عذر خواهى کند, چون خداوندِ بزرگ به همهء کارها و اعمالى که به صورت آشکار وپنهانى انجام مى گیرد, آگاهى دارد. فکر نکند اگر گاهى بر خلاف شرط و عهد خود عمل کند, خداوند اطلاع ندارد. قرآن مجید فرمود: .
گفتنى است : بعضى را نیز اضافه مى کنند, و آن این که : اگر بر خلاف عهد خود گام برداشت , خود راسرزنش و ملامت نماید و براى خود جریمه بنویسد, مثلاً بگوید: اگر یک بار بر خلاف شرطم عمل کنم , یک روزیا چند روز روزه بگیرم , یا چند تومان به فقیر بدهم و یا فلان عمل خوب را براى رضاى خدا انجام بدهم .
امام محمد غزالى , یکى از عرفا و از معروف ترین علماى اسلام است , که شهرتش شرق و غرب را فرا گرفته است . وى جامع معقول و منقول و رئیس جامع نظامیهء بغداد بود.(11) ایشان راه هاى خودسازى را چنین بیان مى کند:
اطاعت از فرامین و دستورهاى الهى ; ادب در حرکات و سکنات و معیشت ; پاک کردن دل از اخلاق ناپسند;آراستن دل به اخلاق پسندیده .(12)
مراحل خودسازى
گفتنى است خودسازى باید مرحله به مرحله انجام بگیرد و سالک باید پله به پله نردبان خودسازى را طى کند. اندیشه وران فن براى خودسازى چند مرحله ذکر کرده اند که ما به اختصار آن ها را ذکر مى کنیم : تخلیه ,تجلیه , تحلیه و فنا فى اللّه .
در مرحله اوّل (تخلیه ), سالک مأموریت دارد باطن خود را از اخلاق و صفات زشت و رذیله مانند بخل وحسد و کبر و غرور و ریا و دنیا خواهى خالى کرده و ویروس هاى فساد را از آن بزداید.
در مرحله دوم (تجلیه ) وظیفه دارد درون را جلا داده و صیقلى کند, تا تمام ویروس هاى فساد از آن پاک شود.
در مرحلهء (تحلیه ) به جاى ویروس هاى وجین شده , باغچهء دل و درون را با صفاتى مثل تقوا و تواضع وفروتنى و ایثار و فداکارى و شجاعت و حقیقت خواهى زینت دهد و این درخت هاى پاک را در آن غرس نماید.(13)
بالاءخره بعد از طى مراحل سه گانه کارش به جایى مى رسد که همه چیز را فانى در حق ببیند و وِرْد زبانش این مى شود که زن و فرزند و پول و ثروت و جاه و پُست و مقام و خانه و ماشین و زندگى و جسم و جان و کل هستى ,فانى شدنى هستند; لذا ارزش ندارد انسان به آن ها عشق بورزد و به خاطر آن ها از حق و حقیقت و خدا غافل شود.

پاورقی

:
1.
غافر (40) آیة 60.
2.
بقره (2) آیة 152.
3.
رعد (13) آیه 28.
4.
مصرعى از اشعار منسوب به امام زین العابدین (ع).
5.
دیوان امام، ص 213.
6.
علم الیقین، ملا محسن فیض کاشانی، ج 1، ص 49؛ کلمات المکنونه، ص 3، به نقل از چهل حدیث امام، ص 455.
7.
لغت نامهء دهخدا.
8.
چهل حدیث , ص 1
9.
همان , ص 7
10.
مؤمنون (23 آیهء 8
11.
مرتضى مطهرى , آشنایى با علوم اسلامى ـ کلام و عرفان (انتشارات صدرا), ص 109
12.
کیمیاى سعادت .
13.
على قائمى , مبانى تربیت و اخلاق اسلامى , ص 345ـ 346 .

 

به نقل از سایت مرکز ملی پاسخگویی


نوشته شده توسط جانشین دسته در جمعه 88/2/25 و ساعت 1:41 عصر
نظرات دیگران()

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
ساخت بازیهای ضد شیعَه باحمایت مستقیم وهابیت و صهیونیزم!!!
روایتی جالب از شهدا (ضرر نمی کنین)
اهانت بقران
یک روز یک مرد انگلیسی از یک شیخ مسلمان پرسید: «چرا در اسلام زنان
من نه از رد شدن جمعه ها می ترسم، نه از طولانی شدن زمان که ظهورتا
حجاب یک مفهوم عام و عالی است که پوشش نیز جزیی از آن است.
معنی عشق چیست؟
تنها نامحرم!
حجابـــ مانند اولین خاکریز جبهہ استـــ
کاش نامی از تو در دنیا نبود ... مرگ بر نیرنگت ای آل سعود!
نجات از شبهه و شهوت
[عناوین آرشیوشده]
طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ
بالا